در سال 1348 در روستای گز دراز در یک خانواده فقیر و مذهبی نوزادی چشم به جهان گشود و از آنجایی که پدر و مادر این نوزاد علاقه زیادی به پیامبر اسلام داشتند نام او را محمد گذاشتند. محمد درسن 7 سالگی روانه مدرسه شد و تحصیلات ابتدائی خود را در مدرسه گزدراز با موفقیت به پایان رسانید محمد چون علاقه زیادی به درس و مدرسه داشت و در روستا هم مدرسه راهنمایی وجود نداشت لذا به چغادک منزل داییش آمد و در مدرسه راهنمایی مالک اشتر ثبت نام و مشغول به تحصیل شد و محمد علاقه زیادی به اسلام و رهبر انقلاب داشت و مدام در تلاش بود که به هر طریق شده به جبهه برود عاقبت موفق شد که به این نیت قلبی خود برسد وبرای اولین بار پس از انجام آموزش به جبهه اعزام و سه ماه بر علیه مزدوران بعثی به ستیز پرداخت و او از همه جهات از نظر اخلاقی و از اینکه بنده خالص و مخلص خداشده بوده برای همه روشن و واضح شده بود و همیشه توصیه اش به مردم این بود که در محضر خدا گناه نکنید ک خدای تبارک و تعالی ناظر و حاضر بر اعمال شماست ودرسی که او در دانشگاه جبهه آموخته بود باعث شده بود که ازمادیات دل ببرد و به معنویات به پیوندد چند ماه دیگر در محل ماند و دوباره روانه جبهه گردید و در عملیات نیز شرکت نمود پس از اتمام ماموریت به محل بازگشت و دوره راهنمائی را نیز با موفقیت در مدرسه راهنمائی مالک اشتر به پایان رساند وارد دبیرستان شهید رجائی گردید پس از ثبت نام دو ماه در کلاس مانده ولی گویا جبهه را خیلی از کلاس واجبتر دانست اینبار جبهه کردستان را انتخاب کرد و سه ماه در مهاباد ماند و پس از اتمام وماموریت به محل بازگشت و یکماه در محل ماند و مجددا" راهی جبهه شد و این با در عملیات هورالهویزه شرکت نمود و از ناحیه بازو ترکش خورد و به محل بازگشت و سال اول دبیرستان نیز با موفقیت پشت سرگذاشت ودر کلاس دوم دبیرستان ثبت نام نمود و برای پنجمین با در تاریخ 1/7/64 راهی جبهه گردید در جبهه علاوه بر ستیز با صدامیان به درس خواندن نیز میپرداخت اینبار  انواع و و اقسام آموزش ها دید آموزش غواصی یکی از آنها بود پس از اتمام آموزش در عملیات والفجر 8 شرکت نمود و پس از شکستن خط دفاعی دشمن تا شهر فاو عراق نیز پیش رفت و سرانجام در روز 24/11/64 همراه با فرمانده خو به آرزوی همیشگی خود که همان شهادت درراه خدا بود رسید.