شهید آلبوغبیش متولد شهر خرمشهر تحصیلات خود را دردوره ابتدائی را در مدرسه شهید ناصر صادق طی نمود و دوره راهنمائی را در مدرسه شهید محمد حسین شاکری به پایان رسانید و چون به حرفه علاقه فراوانی داشنت  وارد هنرستان فنی دکتر شریعتی خرمشهر شدند و تا سال سوم نظری ادامه دادند وآخرالامر دیپلم خود را در هنرستان فنی بوشهر اخذ نمودند. شهید البوغبیش از اخلاق نیکو و حسنه ای برخوردار بودند و نمونه یک انسان الگو برای همنوعان خود بود کسی بود که قبل از اینکه بکاری دست بزند فکرش را میکرد و بعد آن کار را انجام میداد نشست وبرخورد او چنان محترمانه بود و چنان دارای حسن کلام بود که آدمی را به تعجب وامیداشت . انسانی بود سر به زیر و آنچنان مهربان و ملایمت نشان میداد که خیلی از بچه های محل از اخلاق ورفتار او بعنوان نمونه یک انسان کامل و آینده نگر بود . حسادت میبردند شهید با وجودی که در آن هنگام جوان شانزده ساله ای بود در موقع سلام کردن حتی آدمهای مسن به احترام از جای خود بلند میشدند خلاصه میتوان گفت خداوند آنجه به آدمی صفات نیکو بدهد به شهید خلف آلبوغبیش عطا نموده بود و از صفات نیکوی او این بود که حیلی از بچه های محل را از کارهای زشت خود شان بازمیداشت . نماز مغرب خود را در مسجد صاحب الزمان خرمشهر بطور جماعت میخواند چون بچه ها را جمع میکرد و روانه مسجد میشد. شهید خلف آلبوغبیش انسانی بود متدین بدین اسلام و متعصب به مسائل اسلامی گرایش بس عظیمی داشت و در تمام مسائل زندگی خود و در تمام کوشش خود هدفش جز هدایت مردم و امر به معروف و نهی از منکر چیز دیگری نبود حرفهائی که از دهان آن شهید بیرو می آمد همیشه هدایت و اصلاح برای مردم بود و احقاق حق مردم است از روزی که انقلاب در گوشه و کنار میهن عزیز شعله ور شد. او نهایت فعالیت خود را برضد رژیم پهلوی شروع کرد و از کارهای او از جمله شرکت مردم به بسیج مردمی و هدایت آنها بود وهمیشه شعار و عمل او حق باید پیروز شود . و پرچم لااله الاالله  باید بر تمام پرچمهای ابرقدرتها بالاتر رود و به کتاب خدا دوستان را وصیت می کرد و میگفت باید هر روز صبح خوانده شود و دیگر خصوصیات او زیارت پدرمان و مادران شهیدان و تسلیت به آنها و همیشه توصیه می کرد صبر واستقامت را چرا که خدا با صابرین است وهمیشه به مادر خود می گفت اگر من شهید شدم حق گریه کردن را ندارید چرا که شهیدان زنده اند و من سعادت را در شهادت میبینم و در اخرین روز مرخصی خود به خانواده توصیه می کرد که از تمام وجودم خوشحال هستم و امکان دارد که شهید بشوم و به آرزویم خواهم رسید.