دانشنامه
دایره المعارف شهدا
عملیات ها
چندرسانه ای
دو قرن مقاومت
پژوهش ها
مناطق راهیان نور 
فروشگاه
حمایت مالی
اخبارشهید حسین منفرد
962
نام حسين
نام خانوادگی منفرد
نام پدر عبدو
تاریخ تولد 1332/07/29
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1362/07/28
محل شهادت مريوان
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل -
تحصیلات دوره ابتدايي
مدفن خورموج
زندگینامه
وصیت نامه
مصاحبه
زندیگنامه شهید
مِنَ المُؤمنينَ رجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدوا اللهٌ فمنهمَ مَن قَضي نحبه و منهم مَن ينتظِرو ما بَدّ لُو تبديلا.
« برخي از مؤمنان مردان بزرگي هستند که به عهدي که خدا بسته اند کاملاً وفا کردند(تا شهيد شدند) و برخي به انتظار فيض شهادت مقاومت کردند هيچ عهد خود را تغيير ندادند.
« احزاب، آيه 33 »
در يکي از روزهاي سال 1333 هجري خورشيدي هنگامي که تازه خورشيد با طلوع خود کره خاکی را روشن مي کرد و مردمان اين سامان در آن سالها زير سايه ي شوم و سياه استبداد پهلوي روزگار را با مرارت و سختي مي گذراندند کودکي در خانواده اي از تب و مهر و آيينه در روستاي شيخيان که مردمانش در صافي و پاکي و صداقت شهره آفاقند متولد گرديد. پدرش مرحوم عبدو از زحمتکشان آن ديار بود که همچون ديگر هم ولايتي هايش روزگار را به سختي مي گذرانيد. گر چه فقير و ساده و روستايي بود ولي دلي دريايي به وسعت اقيانوس ها داشت، ايمان و عشق او به مولايش علي زبانزد خاص و عام بود. براي اينکه از همان اوان کودکي عشق سرورش حسين(ع) در عمق جان او ريشه دواند نام «حسين» بر او نهادند که الگوي رشادت و آزادگي و سرافرازي گردد.
دوران کودکي را مانند ساير هم بازيهايش در روستاي شيخيان با کمک به خانواده در کار زراعت، باغداري و دامداري گذراند. کم کم پا به مکتب خانه ي قديمي روستا گذاشت و نزد استاد و معلم قرآن را فرا گرفت، در همين دوران بود که مادرش را از دست داد و رنج و سختي او دوچندان گرديد. در سن هفده سالگي سختي ها و فراز و نشيب هاي روزگار او را به روستاي چم کور کشانيد در آن روستا بود که بنا بر سنت شريف نبوي عمل نمود و با دختري پاک و ساده و با ايمان ازدواج کرد، از اين دوران حسين ديگر مسؤوليت سنگين اداره ي خانه نيز بر عهده گرفت و در اين راه با مشکلات آن روز زحمات ايشان دو چندان گرديد. پس از هفت سال زندگي در آن روستا شهيد منفرد به همراه خانواده جهت يافتن کار و زندگي بهتر مجبور شد به شهر کاکي مهاجرت نمايد و با خريد زمين خانه اي مسکوني براي خود و خانواده در اين شهر بنا کرد. اين هجرت مصادف با شروع موج انقلاب در سال 57 بود که حسين مشتاقانه در تظاهرات ها و راهپيمايي ها و مراسمات مذهبي شرکت مي کرد.
عشق و علاقه ي ايشان به سالار شهيدان باعث شده بود که حسين همواره در مراسمات عاشورا و محرم جزو کساني باشد که براي سالار شهيدان و سرور آزادگان بر سر سينه مي زنند و با پذيرايي از عزاداران حسيني هميشه جزو خادمان اين مراسم بود. با تشکيل بسيج مستضعفين در کاکي حسين از اولين کساني بود که فعالانه وارد اين نهاد مقدس گرديد و براي پاسداري از امنيت شهر و روستا اسلحه بدست گرفت و ديگران را نيز براي خدمت در بسيج دعوت مي کرد به طوريکه شبانه روز خود را وقف خدمت به مردم در بسيج کرده بود.
او گويي اين همه تلاش و از خودگذشتـــگي روح عاشق و تشنــه ي او را آرام نمي کرد، در اين زمان جنگ شروع شده بود و اين شهيد عزيز ماندن در خانه و شهر را براي خود مايه ي ذلت و سرافکندگي مي دانست.
وي همواره در اين آرزو بود که خداوند او را ياري نمايد تا در صف مجاهدان و رزمندگان به جهاد برخيزد و براي اعتلاي پرچم توحيد جانفشاني کند. غرق در اين افکار بود که در عالم رؤيا مکاشفه اي با امام عصر مي نمايد امام وي را به سوي خود فرا مي خواند و از او مي خواهد تا با رفتن به ميدانهاي جهاد او را ياري کند و به همراه تني چند از دوستان و همسنگران عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شود و اين رؤياي مبارک صورت حقيقت پذيرفت. پس از مدتي جهاد و پيکار به کاکي برگشت تا ديداري با خانواده و پدر داشته باشد لکن عشق به وصال معشوق حسين جوان را بيقرار کرده بود.
مجدداً عازم جبهه ها گرديد و پس از گذراندن چند ماه مأموريت با موفقيت به خانه مراجعه نمود ولي گويي چيزي از درون او را به سوي خود فرا می خواند براي چندين بار به همراه کارواني از بسيج کاکي عازم جبهه ها گرديد و هنگام رفتن گفت: اين بار من به آرزوي خود خواهم رسيد و مدتي در جبهه بود و با بعثيان متجاوز جوانمردانه جنگيد تا اينکه در تاريخ 28/7/1362 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فوز عظماي شهادت رسيد و مرغ جانش به جنات نعيم پر زد. با شهادت اين عزيز تحول عظيمي در منطقه رخ داد و جوانان زيادي به جبهه ها اعزام گرديدند، پس از گذشت چند روز از شهادت حسين پيکر مطهرش به کاکي منتقل گرديد همچون گلي پرپر شده بر روي هزاران نفر مردم تشييع گرديد و در کنار ديگر شهدا در گلزار شهداي کاکي به خاک سپرده شد.
يادش هماره بر صفحه ي گيتي مستدام باد.
مشخصات پدر شهيد حسين منفرد
نام: عبدو
نام خانوادگي: منفرد
تاريخ تولد: 1296
محل تولد: شيخيان
شغل: کشاورزي
زندگينامه
در سال 1296 در روستاي شيخيان متولد گرديد، پدرش مرحوم محمد زاير حسين يکي از افراد نيکنام و متدين آن سامان بود. مرحوم مشهدي عبدو دوران کودکي را در زادگاهش سپري نمود، جهت کار و امرار معاش مسافراتهايي به جاهاي مختلف نمود پس از بازگشت به وطن خود ازدواج مي نمايد، يکي از ارداتمندان خاص اهل بيت عصمت و طهارت بود به نحوي که 25 بار جهت زيارت امام هشتم به مشهد مقدس مسافرت مي نمايد، يکي از خصوصيات بارز ايشان صله رحم و ديدار با اقوام و بستگان بود، شخصي بسيار متدين و مذهبي بود سالها به عشق مولايش حسين(ع) در پاي منابر و در مجالس روضه خواني اشک ريخت. عاقبت در مورخه 3/1/77 بر اثر ايست قلبي دار فاني را وداع گفت.
خداوند او را با اولياء خود محشور گرداند.
مشخصات مادر شهيد منفرد
نام: خديجه
نام خانوادگي: قاسمي
تاريخ تولد: 1300
محل تولد: شيخيان
زندگينامه
مرحومه خديجه قاسمي فرزند مرحوم علي محمد قاسم حدود سالهاي 1298 تا 1300 در روستاي شيخيان متولد گرديد. کودکي را در همان روستا گذرانيد با رسيدن سنين تکليف با مرحوم مشهدي عبدو منفرد ازدواج نمود که حاصل اين ازدواج دو فرزند پسر به نامهاي: عباس و حسين و يک دختر به نام هاجر است. مادر شهيد منفرد حدود سالهاي 1350 به رحمت ايزدي پيوست. شهيد منفرد در عنفوان نوجواني مادرش را از دست داد و با مشقت ها و سختي هاي زيادي بزرگ شد.
ادامه مطلب
مِنَ المُؤمنينَ رجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدوا اللهٌ فمنهمَ مَن قَضي نحبه و منهم مَن ينتظِرو ما بَدّ لُو تبديلا.
« برخي از مؤمنان مردان بزرگي هستند که به عهدي که خدا بسته اند کاملاً وفا کردند(تا شهيد شدند) و برخي به انتظار فيض شهادت مقاومت کردند هيچ عهد خود را تغيير ندادند.
« احزاب، آيه 33 »
در يکي از روزهاي سال 1333 هجري خورشيدي هنگامي که تازه خورشيد با طلوع خود کره خاکی را روشن مي کرد و مردمان اين سامان در آن سالها زير سايه ي شوم و سياه استبداد پهلوي روزگار را با مرارت و سختي مي گذراندند کودکي در خانواده اي از تب و مهر و آيينه در روستاي شيخيان که مردمانش در صافي و پاکي و صداقت شهره آفاقند متولد گرديد. پدرش مرحوم عبدو از زحمتکشان آن ديار بود که همچون ديگر هم ولايتي هايش روزگار را به سختي مي گذرانيد. گر چه فقير و ساده و روستايي بود ولي دلي دريايي به وسعت اقيانوس ها داشت، ايمان و عشق او به مولايش علي زبانزد خاص و عام بود. براي اينکه از همان اوان کودکي عشق سرورش حسين(ع) در عمق جان او ريشه دواند نام «حسين» بر او نهادند که الگوي رشادت و آزادگي و سرافرازي گردد.
دوران کودکي را مانند ساير هم بازيهايش در روستاي شيخيان با کمک به خانواده در کار زراعت، باغداري و دامداري گذراند. کم کم پا به مکتب خانه ي قديمي روستا گذاشت و نزد استاد و معلم قرآن را فرا گرفت، در همين دوران بود که مادرش را از دست داد و رنج و سختي او دوچندان گرديد. در سن هفده سالگي سختي ها و فراز و نشيب هاي روزگار او را به روستاي چم کور کشانيد در آن روستا بود که بنا بر سنت شريف نبوي عمل نمود و با دختري پاک و ساده و با ايمان ازدواج کرد، از اين دوران حسين ديگر مسؤوليت سنگين اداره ي خانه نيز بر عهده گرفت و در اين راه با مشکلات آن روز زحمات ايشان دو چندان گرديد. پس از هفت سال زندگي در آن روستا شهيد منفرد به همراه خانواده جهت يافتن کار و زندگي بهتر مجبور شد به شهر کاکي مهاجرت نمايد و با خريد زمين خانه اي مسکوني براي خود و خانواده در اين شهر بنا کرد. اين هجرت مصادف با شروع موج انقلاب در سال 57 بود که حسين مشتاقانه در تظاهرات ها و راهپيمايي ها و مراسمات مذهبي شرکت مي کرد.
عشق و علاقه ي ايشان به سالار شهيدان باعث شده بود که حسين همواره در مراسمات عاشورا و محرم جزو کساني باشد که براي سالار شهيدان و سرور آزادگان بر سر سينه مي زنند و با پذيرايي از عزاداران حسيني هميشه جزو خادمان اين مراسم بود. با تشکيل بسيج مستضعفين در کاکي حسين از اولين کساني بود که فعالانه وارد اين نهاد مقدس گرديد و براي پاسداري از امنيت شهر و روستا اسلحه بدست گرفت و ديگران را نيز براي خدمت در بسيج دعوت مي کرد به طوريکه شبانه روز خود را وقف خدمت به مردم در بسيج کرده بود.
او گويي اين همه تلاش و از خودگذشتـــگي روح عاشق و تشنــه ي او را آرام نمي کرد، در اين زمان جنگ شروع شده بود و اين شهيد عزيز ماندن در خانه و شهر را براي خود مايه ي ذلت و سرافکندگي مي دانست.
وي همواره در اين آرزو بود که خداوند او را ياري نمايد تا در صف مجاهدان و رزمندگان به جهاد برخيزد و براي اعتلاي پرچم توحيد جانفشاني کند. غرق در اين افکار بود که در عالم رؤيا مکاشفه اي با امام عصر مي نمايد امام وي را به سوي خود فرا مي خواند و از او مي خواهد تا با رفتن به ميدانهاي جهاد او را ياري کند و به همراه تني چند از دوستان و همسنگران عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شود و اين رؤياي مبارک صورت حقيقت پذيرفت. پس از مدتي جهاد و پيکار به کاکي برگشت تا ديداري با خانواده و پدر داشته باشد لکن عشق به وصال معشوق حسين جوان را بيقرار کرده بود.
مجدداً عازم جبهه ها گرديد و پس از گذراندن چند ماه مأموريت با موفقيت به خانه مراجعه نمود ولي گويي چيزي از درون او را به سوي خود فرا می خواند براي چندين بار به همراه کارواني از بسيج کاکي عازم جبهه ها گرديد و هنگام رفتن گفت: اين بار من به آرزوي خود خواهم رسيد و مدتي در جبهه بود و با بعثيان متجاوز جوانمردانه جنگيد تا اينکه در تاريخ 28/7/1362 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فوز عظماي شهادت رسيد و مرغ جانش به جنات نعيم پر زد. با شهادت اين عزيز تحول عظيمي در منطقه رخ داد و جوانان زيادي به جبهه ها اعزام گرديدند، پس از گذشت چند روز از شهادت حسين پيکر مطهرش به کاکي منتقل گرديد همچون گلي پرپر شده بر روي هزاران نفر مردم تشييع گرديد و در کنار ديگر شهدا در گلزار شهداي کاکي به خاک سپرده شد.
يادش هماره بر صفحه ي گيتي مستدام باد.
مشخصات پدر شهيد حسين منفرد
نام: عبدو
نام خانوادگي: منفرد
تاريخ تولد: 1296
محل تولد: شيخيان
شغل: کشاورزي
زندگينامه
در سال 1296 در روستاي شيخيان متولد گرديد، پدرش مرحوم محمد زاير حسين يکي از افراد نيکنام و متدين آن سامان بود. مرحوم مشهدي عبدو دوران کودکي را در زادگاهش سپري نمود، جهت کار و امرار معاش مسافراتهايي به جاهاي مختلف نمود پس از بازگشت به وطن خود ازدواج مي نمايد، يکي از ارداتمندان خاص اهل بيت عصمت و طهارت بود به نحوي که 25 بار جهت زيارت امام هشتم به مشهد مقدس مسافرت مي نمايد، يکي از خصوصيات بارز ايشان صله رحم و ديدار با اقوام و بستگان بود، شخصي بسيار متدين و مذهبي بود سالها به عشق مولايش حسين(ع) در پاي منابر و در مجالس روضه خواني اشک ريخت. عاقبت در مورخه 3/1/77 بر اثر ايست قلبي دار فاني را وداع گفت.
خداوند او را با اولياء خود محشور گرداند.
مشخصات مادر شهيد منفرد
نام: خديجه
نام خانوادگي: قاسمي
تاريخ تولد: 1300
محل تولد: شيخيان
زندگينامه
مرحومه خديجه قاسمي فرزند مرحوم علي محمد قاسم حدود سالهاي 1298 تا 1300 در روستاي شيخيان متولد گرديد. کودکي را در همان روستا گذرانيد با رسيدن سنين تکليف با مرحوم مشهدي عبدو منفرد ازدواج نمود که حاصل اين ازدواج دو فرزند پسر به نامهاي: عباس و حسين و يک دختر به نام هاجر است. مادر شهيد منفرد حدود سالهاي 1350 به رحمت ايزدي پيوست. شهيد منفرد در عنفوان نوجواني مادرش را از دست داد و با مشقت ها و سختي هاي زيادي بزرگ شد.
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان ، با سلام و درود بي پايان به رهبر عظيم الشأن انقلاب بت شکن قرن حسين زمان امام خميني و با درود و سلام به شهيدان گلگون کفن کساني که با خون خود به حقانيت انقلاب و جمهوري اسلامي شهادت دادند ، مؤمناني که درخت تنومند اسلام را با خون خود آبياري نموده و از جان خود در راه اعتلاي اسلام گذشتند و درود به رزمندگان ظفرمند و حماسه آفرين ايران اسلامي کساني که از خانه و کاشانه خود دست رهيده و براي حراست و پاسداري از اسلام و مرزهاي جمهوري اسلامي شبانه روز در تلاشند و خستگي را به خود راه نمي دهند و با رزم بي امانشان هر روز صفحات زريني به تاريخ ايران اسلامي مي افزايند کفر ستيزاني که تمام محاسبات و فرمول مستکبران جهان را بهم ريختند و ثابت کردند که اسلام و لشکريان اسلام تابع فرمول و محاسبه آنها نيستند و تابع مقررات اسلام اند.
رزمندگان اسلام کساني اند که به نداي هل من ناصر ينصرني حسيني لبيک گفته و به او پاسداري و حرمت داده اند اگر چه حسين (ع) در آن زمان به شهادت رسيد ولي جوشش خون او و ياران با وفايش همچنين فرياد آزاديش هميشه در گيتي طنين انداز بود و شيفتگان او نيز با تمام وجود به نـــداي او پاسخ مي دهند و امروز نيــــز در جبهه رزمندگان با الهـــام از راه او وعشق به حسين مي رزمند. و اما من نيز که مسئوليت مسلمان بودن و شيعه بودن را پذيرفته ام ، بايد در اين راه قدم نهم و الآن که رهبر انقلاب حسين زمان ندا مي دهد جبهه ها پر نگه داريد به جبهه برويد ، و من به پاسخ او لبيک گفته و به جبهه مي روم و با تمام قدرت از اسلام دفاع مي کنم و با ايمان و شناختي که به اسلام دارم از پاي نخواهم نشست تا پيروزي نهايي ، انشاءالله .
واما بعد ... از برادر عزيزم عباس منفرد مي خواهم اگر چه لياقت داشتم و شهادت نصيبم شد آن مقدار پولي که بنياد مسکن از من طلب داشت بموقع پس دهيد و همچنين مبلغ 500 تومان حاج غلامحسين زاير عبدالله از من طلبکار است به او پس بدهيد در ضمن برادر عزيزم بچه هايم را اول به خدا مي سپارم و بعد هم از تو مي خواهم که آنان را همانند بچه هاي خودت بزرگ کني ، و اگر شهيد شدم خوشحال باش که کسي قربـاني در راه خدا مي دهد بايد با خوشحالي باشد چون ما از خدائيم و به سوي او باز مي گرديم و در پايان از تمام خويشان ودوستان و همه همسايگان تقاضا دارم اگر حقي بر من دارند و يا ناراحتي از من ديده اند مرا ببخشند در پايان از تمام ملت شهيد پرورايران مي خواهم که امام را تنها نگذارند و پشت جبهه را همين طور که تا حالا محکم نگه داشته اند محکم نگه دارند.
به اميد پيروزي نهايي اسلام بر عليه تمامي کفر جهاني انشاءالله
در ضمن اگر شهادت نصيبم شد مرا در بهشت امام حسين (ع) کاکي دفن نماييد.
سرباز کوچک اسلام حسين منفرد
ادامه مطلب
رزمندگان اسلام کساني اند که به نداي هل من ناصر ينصرني حسيني لبيک گفته و به او پاسداري و حرمت داده اند اگر چه حسين (ع) در آن زمان به شهادت رسيد ولي جوشش خون او و ياران با وفايش همچنين فرياد آزاديش هميشه در گيتي طنين انداز بود و شيفتگان او نيز با تمام وجود به نـــداي او پاسخ مي دهند و امروز نيــــز در جبهه رزمندگان با الهـــام از راه او وعشق به حسين مي رزمند. و اما من نيز که مسئوليت مسلمان بودن و شيعه بودن را پذيرفته ام ، بايد در اين راه قدم نهم و الآن که رهبر انقلاب حسين زمان ندا مي دهد جبهه ها پر نگه داريد به جبهه برويد ، و من به پاسخ او لبيک گفته و به جبهه مي روم و با تمام قدرت از اسلام دفاع مي کنم و با ايمان و شناختي که به اسلام دارم از پاي نخواهم نشست تا پيروزي نهايي ، انشاءالله .
واما بعد ... از برادر عزيزم عباس منفرد مي خواهم اگر چه لياقت داشتم و شهادت نصيبم شد آن مقدار پولي که بنياد مسکن از من طلب داشت بموقع پس دهيد و همچنين مبلغ 500 تومان حاج غلامحسين زاير عبدالله از من طلبکار است به او پس بدهيد در ضمن برادر عزيزم بچه هايم را اول به خدا مي سپارم و بعد هم از تو مي خواهم که آنان را همانند بچه هاي خودت بزرگ کني ، و اگر شهيد شدم خوشحال باش که کسي قربـاني در راه خدا مي دهد بايد با خوشحالي باشد چون ما از خدائيم و به سوي او باز مي گرديم و در پايان از تمام خويشان ودوستان و همه همسايگان تقاضا دارم اگر حقي بر من دارند و يا ناراحتي از من ديده اند مرا ببخشند در پايان از تمام ملت شهيد پرورايران مي خواهم که امام را تنها نگذارند و پشت جبهه را همين طور که تا حالا محکم نگه داشته اند محکم نگه دارند.
به اميد پيروزي نهايي اسلام بر عليه تمامي کفر جهاني انشاءالله
در ضمن اگر شهادت نصيبم شد مرا در بهشت امام حسين (ع) کاکي دفن نماييد.
سرباز کوچک اسلام حسين منفرد
مصاحبه با برادر شهيد حسين منفرد
4 با عرض سلام ابتدا خود را به طور مختصر معرفي نمايد؟
?با سلام و درود فراوان به رهبر فقيد انقلاب اسلامي و با سلام بر مقام معظم رهبري و شهيدان انقلاب اسلامي اينجانب عباس منفرد برادر شهيد حسين منفرد اکنون در کاکي سکونت دارم و به کار کشاورزي مشغول هستم.
4 با توجه به اينکه حضرتعالي شناخت بيشتري از روحيات و خلقيات شهيد داريد در رابطه با جاذبه و محبوبيت شهيد در ميان اعضاي خانواده مختصري توضيح دهيد؟
?شهيد به خاطر اعتقاد راسخ و ايمان محکم و اخلاق بسيار خوبي که داشتند هرگز نشد اختلافي با ديگران پيدا کند و در ميان اقوام و طايقه بسيار مورد احترام و علاقه بود با توجه به اينکه در درون طفوليت مادر را از دست داد تحت تربيت نا مادري رشد کرد ولي بسيار به نامادري احترام مي کرد و مورد علاقه همگان بود خصوصاً در ميان اعضاي خانواده داراي محبوبيت خاصي بود.
4 از چه زماني احساس کرديد که رفتار و شخصيت شهيد در حال تغيير و تحول است؟ لطفاً با ذکر مصاديق توضيح دهيد.
?از بدو حرکت انقلابي حضرت امام(ره) در اوايل پيروزي انقلاب دلبستگي به امام و انقلاب آشکار شــد. در جنبش هاي انقلابي منــطقه نقش بـــــســزا داشت. در اکثــر راه پيــمايي ها و تـــظاهرات هاي دوران انقلاب شرکت داشت. در زمستان 57 وقتي خبردار شد آقاي طاهري براي تبليغ و سخنراني به منطقه مي آيد با اشتياق فراوان تا شيــراز به پيشواز وي رفت و هنــگامي که ايــشان در شهر هاي مختلف استان سخنراني مي کرد ايشان او را همراهــي مي کرد و پــس از پيروزي انقلاب مشتاقانه در اکثر صحنه ها خصوصاً جبهه هاي نور عليه ظلمت حضور داشت.
4راجع به نحوه رفتار شهيد با پدر و مادرتان توضيح دهيد.
?با پدرم رفتار بسيار احترام آميزي داشت. هرگاه بر پدر و مادر وارد مي شد برآنها سلام مي کرد و هرگاه پدر بر وي وارد مي شد به احترام برمي خاست. همانطور که عرض کردم در کودکي مادر را از دست داد ولي هرگاه از او ياد مي کرد احترام خاصي براي او قايل مي شد.
4 مختصري درباره رفتار شهيد با همسر و فرزندان توضيح دهيد.
?با همسر و فرزندان رفتاري توأم با محبت و عشق و علاقه داشت. هيچ گاه به خاطر مسايل دنيوي ناراحت نمي شد ولي به خاطر مسايل ديني به فرزندان امر و نهي مي کرد و آنان را به نماز خواندن سفارش مي کرد و درمورد رعايت ادب و معرفت ديني در برخورد هايشان تأکيد فراوان مي کرد.
4 با کداميک از اعضاي خانواده ارتباط بيشتري داشت؟
?با پدرم ارتباطي تنگاتنگ داشت چون اعتقاد داشت که بعد از فوت مرحومه مادر اين پدر بوده که هم براي او پدري کرده و هم زحمت هاي مادر را بر دوش کشيده و در تربيت وي خيلي زحمت کشيده علاوه بر آن با سايرين نيز رابطه ي خوبي داشت.
4چه صحبت ها و توصيه هايي به شما برادران و خواهران مي کرد؟
?همواره به اعضاي خانواده توصيه مي کرد که در رعايت مسايل اخلاقي و مذهبي کوشش نمايند و در مراسم عزاداري امام حسين(ع) شرکت نمايند که باعث تقويت روحيه ايثارگري و شجاعت در انسان مي گردد، خود نيز به هر طريق ممکن در اين گونه مراسمات شرکت فعال داشت و يکي از اعضاي اصلي هيأت سينه زني حسينه اعظم کاکي بود.
4 از صفات و ويژگي هاي اخلاقي شهيد اندکي برايمان صحبت کنيد.
?با اکثر مردم رابطه داشت، فروتن بود، محجوب و سربه زير بود، هرگز يادم نمي آيد که کسي از او آزرده شده باشد، نسبت به همسايگان بسيار رئوف و مهربان بود و در اين مورد به ما نيز سفارش مي کرد که حق همسايه را رعايت نماييم از متانت و وقار خاصي برخوردار بود و جز در موارد خاص خشمگين نمي شد، هرگز نشد به کسي قولي بدهد و به آن عمل ننمايد در ميان مردم به صبر و از خودگذشتگي مشهور بود هيچ موقــع کينه اي نسبت به کسي به دل نمي گرفت.
4انس و علاقه شهيد به قرآن کريم و ذکر خدا(دعا و نيايش.....) چگونه بود؟
? به قرآن بسيار اهميت مي داد و بيشتر اوقات در مراسم دعاي کميل و توسل شرکت مي کرد، هرگاه يکي از علماي منطقه به ديدن ما مي آمد وي نماز خود را بر آن عرضه مي کرد تا خداي نکرده اشتباهي در آن اگر باشد تصحيح نمايد. به حضور در مسجد براي اداي فرايض پنجگانه خيلي اهميت مي داد.
4 در رابطه با ولايت پذيري و تبعيت شهيد از حضرت امام و روحانيت متعهد توضيح دهيد.
?شعور پذيرش ولايت و فرامين امام در عمق جانش ريشه دوانده بود و از صميم قلب به امام عشق مي ورزيد به طوريـکه هرگاه سخن از امام به ميان مي آمد با سخنراني امام از راديو و تلويزيون پخش مي شد از شدت اشتياق اشک مي ريخت. علاوه بر آن با روحانيون متعهد منطقه ارتباط صميمي داشت هميشه به ديدار آنها مي رفت.
4چه آرزوهايي داشت و بزرگترين آرزويش چه بود؟
? هميشه آرزوي سربلندي و پيروزي مسمانان ستمديده و زجر کشيده را داشت دوست داشت در راه اعتلاي توحيد جهاد و تلاش نمايد و مي گفت، اين فرصت هميشه مهيا نمي شود ما بايد از اين فرصت براي پاک کردن روح خود استفاده نماييم تا به لقاي پروردگار نايل گرديم که بزرگترين سعادت و خوشبختي هر انسان آزاده اي همين است، مطامع مادي و دنيوي هرگز وي را از رهسپاري در اين مسير مقدس باز نداشت.
4 در زمينه ي ميزان همکاري و نقش شهيد در نهادهاي انقلاب اسلامي چه مي دانيد؟
?علاقه ي وافر وي به انقلاب و دفاع از دست آوردهاي آن باعث شده بود تا شبانه روز خود را وقف خدمت در بسيج نمايد به طوري که يا در جبهه ها بود يا اگر در محل حضور داشت نيز در بسيج خدمت مي کرد و خدمتش صادقانه و خالصانه بود.
4 از حالات رواني، الهامات، رؤياهاي صادقانه شهيد که توسط و مطرح شده بيان نماييد؟
? از شهيد شنيدم که مي گفت: خواب امام زمان(عج) را ديده ام که مرا به سوي خودش دعوت فرموده است و مطمئنم که من شهيد خواهم شد و اين خواب نويد شهادت است بنابراين من بايد آنقدر به جبهه بروم تا به اين فيض نايل شوم. براي بار سوم که عازم بود گفت، اين بار من به شهادت خواهم رسيد به شما توصيه مي کنم که در شهادت من زاري نکنيد که موجب خوشحالي منافقين خواهد شد. فقط از خدا بخواهيد که زحمات ما را بپذيرد و ما را در جوار صالحان و شهدا قرار دهد.
ادامه مطلب
4 با عرض سلام ابتدا خود را به طور مختصر معرفي نمايد؟
?با سلام و درود فراوان به رهبر فقيد انقلاب اسلامي و با سلام بر مقام معظم رهبري و شهيدان انقلاب اسلامي اينجانب عباس منفرد برادر شهيد حسين منفرد اکنون در کاکي سکونت دارم و به کار کشاورزي مشغول هستم.
4 با توجه به اينکه حضرتعالي شناخت بيشتري از روحيات و خلقيات شهيد داريد در رابطه با جاذبه و محبوبيت شهيد در ميان اعضاي خانواده مختصري توضيح دهيد؟
?شهيد به خاطر اعتقاد راسخ و ايمان محکم و اخلاق بسيار خوبي که داشتند هرگز نشد اختلافي با ديگران پيدا کند و در ميان اقوام و طايقه بسيار مورد احترام و علاقه بود با توجه به اينکه در درون طفوليت مادر را از دست داد تحت تربيت نا مادري رشد کرد ولي بسيار به نامادري احترام مي کرد و مورد علاقه همگان بود خصوصاً در ميان اعضاي خانواده داراي محبوبيت خاصي بود.
4 از چه زماني احساس کرديد که رفتار و شخصيت شهيد در حال تغيير و تحول است؟ لطفاً با ذکر مصاديق توضيح دهيد.
?از بدو حرکت انقلابي حضرت امام(ره) در اوايل پيروزي انقلاب دلبستگي به امام و انقلاب آشکار شــد. در جنبش هاي انقلابي منــطقه نقش بـــــســزا داشت. در اکثــر راه پيــمايي ها و تـــظاهرات هاي دوران انقلاب شرکت داشت. در زمستان 57 وقتي خبردار شد آقاي طاهري براي تبليغ و سخنراني به منطقه مي آيد با اشتياق فراوان تا شيــراز به پيشواز وي رفت و هنــگامي که ايــشان در شهر هاي مختلف استان سخنراني مي کرد ايشان او را همراهــي مي کرد و پــس از پيروزي انقلاب مشتاقانه در اکثر صحنه ها خصوصاً جبهه هاي نور عليه ظلمت حضور داشت.
4راجع به نحوه رفتار شهيد با پدر و مادرتان توضيح دهيد.
?با پدرم رفتار بسيار احترام آميزي داشت. هرگاه بر پدر و مادر وارد مي شد برآنها سلام مي کرد و هرگاه پدر بر وي وارد مي شد به احترام برمي خاست. همانطور که عرض کردم در کودکي مادر را از دست داد ولي هرگاه از او ياد مي کرد احترام خاصي براي او قايل مي شد.
4 مختصري درباره رفتار شهيد با همسر و فرزندان توضيح دهيد.
?با همسر و فرزندان رفتاري توأم با محبت و عشق و علاقه داشت. هيچ گاه به خاطر مسايل دنيوي ناراحت نمي شد ولي به خاطر مسايل ديني به فرزندان امر و نهي مي کرد و آنان را به نماز خواندن سفارش مي کرد و درمورد رعايت ادب و معرفت ديني در برخورد هايشان تأکيد فراوان مي کرد.
4 با کداميک از اعضاي خانواده ارتباط بيشتري داشت؟
?با پدرم ارتباطي تنگاتنگ داشت چون اعتقاد داشت که بعد از فوت مرحومه مادر اين پدر بوده که هم براي او پدري کرده و هم زحمت هاي مادر را بر دوش کشيده و در تربيت وي خيلي زحمت کشيده علاوه بر آن با سايرين نيز رابطه ي خوبي داشت.
4چه صحبت ها و توصيه هايي به شما برادران و خواهران مي کرد؟
?همواره به اعضاي خانواده توصيه مي کرد که در رعايت مسايل اخلاقي و مذهبي کوشش نمايند و در مراسم عزاداري امام حسين(ع) شرکت نمايند که باعث تقويت روحيه ايثارگري و شجاعت در انسان مي گردد، خود نيز به هر طريق ممکن در اين گونه مراسمات شرکت فعال داشت و يکي از اعضاي اصلي هيأت سينه زني حسينه اعظم کاکي بود.
4 از صفات و ويژگي هاي اخلاقي شهيد اندکي برايمان صحبت کنيد.
?با اکثر مردم رابطه داشت، فروتن بود، محجوب و سربه زير بود، هرگز يادم نمي آيد که کسي از او آزرده شده باشد، نسبت به همسايگان بسيار رئوف و مهربان بود و در اين مورد به ما نيز سفارش مي کرد که حق همسايه را رعايت نماييم از متانت و وقار خاصي برخوردار بود و جز در موارد خاص خشمگين نمي شد، هرگز نشد به کسي قولي بدهد و به آن عمل ننمايد در ميان مردم به صبر و از خودگذشتگي مشهور بود هيچ موقــع کينه اي نسبت به کسي به دل نمي گرفت.
4انس و علاقه شهيد به قرآن کريم و ذکر خدا(دعا و نيايش.....) چگونه بود؟
? به قرآن بسيار اهميت مي داد و بيشتر اوقات در مراسم دعاي کميل و توسل شرکت مي کرد، هرگاه يکي از علماي منطقه به ديدن ما مي آمد وي نماز خود را بر آن عرضه مي کرد تا خداي نکرده اشتباهي در آن اگر باشد تصحيح نمايد. به حضور در مسجد براي اداي فرايض پنجگانه خيلي اهميت مي داد.
4 در رابطه با ولايت پذيري و تبعيت شهيد از حضرت امام و روحانيت متعهد توضيح دهيد.
?شعور پذيرش ولايت و فرامين امام در عمق جانش ريشه دوانده بود و از صميم قلب به امام عشق مي ورزيد به طوريـکه هرگاه سخن از امام به ميان مي آمد با سخنراني امام از راديو و تلويزيون پخش مي شد از شدت اشتياق اشک مي ريخت. علاوه بر آن با روحانيون متعهد منطقه ارتباط صميمي داشت هميشه به ديدار آنها مي رفت.
4چه آرزوهايي داشت و بزرگترين آرزويش چه بود؟
? هميشه آرزوي سربلندي و پيروزي مسمانان ستمديده و زجر کشيده را داشت دوست داشت در راه اعتلاي توحيد جهاد و تلاش نمايد و مي گفت، اين فرصت هميشه مهيا نمي شود ما بايد از اين فرصت براي پاک کردن روح خود استفاده نماييم تا به لقاي پروردگار نايل گرديم که بزرگترين سعادت و خوشبختي هر انسان آزاده اي همين است، مطامع مادي و دنيوي هرگز وي را از رهسپاري در اين مسير مقدس باز نداشت.
4 در زمينه ي ميزان همکاري و نقش شهيد در نهادهاي انقلاب اسلامي چه مي دانيد؟
?علاقه ي وافر وي به انقلاب و دفاع از دست آوردهاي آن باعث شده بود تا شبانه روز خود را وقف خدمت در بسيج نمايد به طوري که يا در جبهه ها بود يا اگر در محل حضور داشت نيز در بسيج خدمت مي کرد و خدمتش صادقانه و خالصانه بود.
4 از حالات رواني، الهامات، رؤياهاي صادقانه شهيد که توسط و مطرح شده بيان نماييد؟
? از شهيد شنيدم که مي گفت: خواب امام زمان(عج) را ديده ام که مرا به سوي خودش دعوت فرموده است و مطمئنم که من شهيد خواهم شد و اين خواب نويد شهادت است بنابراين من بايد آنقدر به جبهه بروم تا به اين فيض نايل شوم. براي بار سوم که عازم بود گفت، اين بار من به شهادت خواهم رسيد به شما توصيه مي کنم که در شهادت من زاري نکنيد که موجب خوشحالي منافقين خواهد شد. فقط از خدا بخواهيد که زحمات ما را بپذيرد و ما را در جوار صالحان و شهدا قرار دهد.
اطلاعات مزارمحل مزارخورموج
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزاردر صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها