مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید حسین زائری

234
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام حسين
نام خانوادگی زائري
نام پدر محمد
تاریخ تولد 1335/03/30
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1362/12/16
محل شهادت سرپل ذهاب
مسئولیت معاون دسته
نوع عضویت بسيج
شغل -
تحصیلات بي سواد
مدفن گنخك
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • زندیگنامه شهید

    در سال 1335 هجري خورشيدي آن زمان که مردمان اين سامان از يک سوي زير سايه شوم بيداد گران رژيم شاه زندگي را به سختي مي گذراندند و از سوي ديگر بوم فقر و تهيدستي بر زندگي آنان سايه افکنده بود در روستاي کنـــاري دشتي و در خانواده اي تنگدست اما بلند همت فرزندي ديده به جهان گشود پدرش زاير محمد از مردم اين روستا بود که براي امرار معاش بهتر و ادامه زندگي از آن جا به روستاي همجوار يعني گنخک مهاجرت کرد ايشان در ميان تمامي اهالي محل به حسن خلق و صداقت و امانتداري زبانزد خاص و عام بود به طوريکه در زمان جواني با بيان شيرين و زبان گرم خود بارها و بارها و با استفاده از وجهه ي اجتماعيش مشکلات و گرفتاريها و نزاعهاي مردم راحل و فصل مي نمود علاوه بر آن عشق به اهل بيت عصمت و طهارت(ع) در اين خانه و خانواده از خصوصيات بارز آنها بود و عشق به امام حسين(ع) از همان زمان کودکي در چهره ي اين مولود هويدا بود از اين  روي او را حسين نام نهادند تا همواره بر آن اسوه ي شهامت، شجاعت، پاکي و صداقت اقتدا نمايد دوران کودکي را براي آموختن قرآن و ادعيه به مکتب خانه قديمي در روستاي کناري رفت و قرآن را در آنجا ياد گرفت، اکثر سوره هاي قرآن را از همان کودکي حفظ نمود، دوران کودکي و نوجواني را با همه فراز و نشيب هايش پشت  سر گذاشت و چون نوگل جواني در بهار زندکي او را به بار نشست با همسري پاکدامن و متقي ازدواج نمود که حاصل اين ازدواج  مبارک دو فرزند پسر و چهار دختر است، فرزندان پسر به نامهاي: محمود و هوشنگ و فرزندان دختر به نامهاي: فاطمه، حکيمه، زينب و سميه مي باشند.

    ايشان پس از ازدواج رحل اقامت در روستاي گنخک جنوبي افکند و چون موج انقلاب به اين مرز و بوم رسيد مشتاقانه در تظاهرات ها و راهپيمايي ها و مراسم مذهبي شرکت مي جست با شروع جنگ تحميلي و به فرمان رهبر کبير انقلاب به عضويت نهاد مقدس بسيج در آمد و در آن زمان اسلحه بدست گرفت و در منطقه از دست آوردهاي انقلاب نگهباني داد.

    با شروع جنگ تحميلي در جمع آوري کمک هاي نقدي و جنسي مردم منطقه و بردن آنها براي رزمندگان اسلام دريغ نمي کرد و ديگران را به خدمت کردن در بسيج و کمک به جبهه هاي جنگ تشويق مي کرد اما گويي اين همه تلاش و از خود گذشتگي روح بلند او را ارضا نمي کرد چه وي همواره در اين فکر بود که خداي بزرگ به او توفيق دهد تا در کنار ديگر رزمندگان ميهن اسلامي به جهاد و مبارزه عليه دشمن بپردازد و براي اعتلاي پرچم توحيد جانفشاني کند، غرق در اين افکار بود که در عالم رويا پير و مرادش حضرت امام را به خواب مي بيند که او را به سوي خود دعوت کرد و از او خواست تا به ياري دين و ميهن بشتابد چيزي نگذشت که اين روياي صادقانه به حققت پيوست. در سن 28 سالگي عشق به جهاد و شهادت باعث شد که خانه و کاشانه را رها کند و جبهه هاي جنگ بشابد، اولين بار در سال 62 عازم جبهه هاي غرب کشور يعني کردستان گرديد. پس از يک مأموريت سه ماهه براي ديدار از خانواده و اقوام به روستا بازگشت ليکن از آنجايي که شهيد زائري عاشق امام و شهادت شده بود براي بار دوم با جمعي از بسيجيان از جمله شهيد ديبادين از طريق بسيج کاکي با بدرقه گرم مردم اين منطقه در زمستان 63 عازم جبهه هاي نبرد گرديد پس از اعزام به لشکر 19 فجر سپاه پيوست و در جبهه گيلانغرب مستقر گرديد که حدوداً پنجاه روز با متجاوزان بعثي جهاد نمود که در تاريخ 16/12/63 به همراه همرزم و دوستش غلام ديبادين به درجه شهادت نايل آمدند و به آرزوي ديرينه خود رسيد.

    نام تعدادي از همرزمان شهيد به شرح زير است:

    شهيد غلام ديبادين، عبدالکريم عباسي، محمد محمدي، علي سلماني، حيدر صمدي.

    مشخصات پدر شهيد زائري

    نام: زاير محمد

    نام خانوادگي: زائري

    تاريخ تولد: 1304

    محل تولد: کناري

    شغل: کشاورزي

    زندگينامه

    ايشان در سال 1304 در روستاي کناري به دنيا آمد پدرش زاير حسين اصلاً از مردم روستا بود. شغلش کشاورزي به سبک سنتي ، کاشت گندم، جو و ذرت بود. ايشان دوران کودکي را در آن جا گذراند، در جواني جهت کار و تلاش به کشور کويت مسافرت مي کند و بعد از مدت 3 الي 4 ماه به موطن خود مراجعت مي کند، او 2 بار در جواني به زيارت مرقد امام حسين(ع) مشرف گرديد، مدتي هم در کشتي هاي باري مسافرت هايي به کشورهاي خليج فارس انجام داد.

    نام مادرش مرحومه زايره بيزار حيدر اهل کناري بود، زاير محمد در جواني با دختري پاکدامن از خانواده اي نجيب به نام رقيه کاظمي ازدواج کرد که حاصل اين ازدواج 3 دختر به نامهاي: مرضيه، خاتوان و حوا و 3 پسر به نامهاي: حسين، علي و زهير که فرزند ارشد ايشان حسين بود که در سال 1364 به درجه شهادت رسيد. ايشان اکنون در کاکي زندگي مي کند.

     

     

     

     

    مشخصات مادر شهيد حسين زائري

    نام: رقيه

    نام خانوادگي: کاظمي

    تاريخ تولد: 1312

    محل تولد: کناري

    زندگينامه

    مرحومه رقيه کاظمي در روستاي کناري متولد مي شود پدرش مرحوم عبدالله شخصي بسيار متدين و دوستدار خاندان عصمت و طهارت بود رقيه دوران کودکي را در همان جا گذراند و هنگامي که به سن تکليف مي رسد با زاير محمد زائري ازدواج مي کند که يکي از فرزندان ايشان شهيد زائري مي باشد، ايشان بسيار متقي و پرهيزگار بود در کارهاي سخت همواره همدوش همسر بزرگوارش تلاش مي کرد در سن 68 سالگي به علت بيماري در مورخه 1/7/1378 در شهر کاکي برحمت خدا پيوست و در بهشت امام حسين کاکي دفن گرديد.
    ادامه مطلب
    ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم  بان لهم الجنه.

    «همانا خداوند جانها و مالها مومنان را به بهاي بهشت خريداري مي نمايد».

    توبه آيه ي111

    با سلام و درود به امام عصر و نائب بر حقش و شهيدان گلگون کفن اسلام و ملت و امت شهيد پرور ايران، چند کلمه به عنوان سفارش هرچند که نارساست بسوي شما سرورانم عرضه مي دارم اکنون که به اميد حق تعالي به سوي سعادت که شهادت است حرکت کرده ام با کوله باري از گناه و باري بس سنگين بسوي معشوق که خدا است حرکت و بارم را بسته ام اميدوارم که به اين سعادت ابدي خويش که خيلي از انسانها آرزوي آن را دارند برسم و با اين کار خدمتي به خلق و خداي خلق کرده باشم خدايا ترا بحق امام حق مرا در راه رسيدن به آرزو و هدفم ياري فرما خدايا مرا نيروئي ده که بتوانم در راه رضاي تو قدم برداشته و از کاري که عهده  من بر مي آيد ياريم فرما خدايا به ملت و امت ايران و جوانان خصوصاً نيروي آينده ساز نيروي خدمت به اسلام و ملت عطا فرما.  برادران و خواهران امام را فراموش نکنيد که امام اميد تمامي ملتهاي محروم دنيا است و اين اميد امت را هيچ وقت تنها نگذاريد که کشتي نجات مي باشد.

    ولايت فقيه را فراموش نکنيد و آنرا همراهي کنيد که ملت ايران از ذلت و خواري به شرف و شرافت راهنمائي کــــردند و اين ولايت فقيه است که پرچم توحيد را بر پا مي کند خون شهيدان را ناديده نگيريد که سرخي خون شهيدان تاريخ را زنده کرده است و اگر اين کار شود به حق آنان خيانت کرده ايد. برادران و خواهران هيچ از اين جنگ بي تفاوت نباشيد که اين جنگ سرنوشت ساز و بايد قدس را آزاد سازيم و قبر حسين را زيارت کنيم وو همه با هم پرچمي که امام علي بدست داشت بدست گيريم و در تمام جهان به احتراز در آوريم و هميشه ذکر خدا به زبان داشته باشيم که خدا با شماست برادران و خواهران  هميشه خواهر و برادر يکديگر باشيد و اتحاد و اتفاق نظر خود را حفظ نمائيد که اتحاد ما را به قلعه سعادت مي رساند.  و در پايان چند کلمه با خانواده ام دارم.

    مادرم، مي دانم که شما را اذيت و آزار کرده ام ولي از شما مادران بخشش زياد ديده مي شود از تو مي خواهم که مرا حلال کني و در عزايم که عروسي دوباره من است پرچم سبز به دست گيري و خوش آمد به مردم بگوئيد. پدرم، شما نيز مرا حلال کنيد که حقي بس بزرگي به گردنم داريد و مي روم تا در بهشت جائي براي شما و مادرم پيدا کنم. سزاوار باشيد در آنجا (بهشت). همسرم از تو مي خواهم که فرزندم را براي قدم برداشتن در راه خدا تربيت کني و به آنان قرآن خواندن را ياد دهي و آنان را براي رضاي خدا طوري تربيت که هميشه جايم در بين مردم باقي بماند فرزندانم هميشه ياد خدا باشيد که خدا با شماست و چون علي اکبر امام حسين(ع) جنگجو و دلير بار آئيد و از مرگ نهراسيد شبهاي جمعه براي رضاي خدا براي من و ديگر شهيدان فاتحه بخوانيد.

    برادرانم: خون مرا از دشمنان اسلام بگيريد و اسلحه من در دست گرفته و بر عليه دشمنان به نبرد بر خيزيد و اگر شما را ناراحت کرده ام حلال کنيد.

    خواهرانم، زينب گونه باشيد و مثل زينب در بلا و مصيبت صابر و بردبار باشيد و خدا را فراموش نکنيد و حجابتان را خوب حفظ کنيد زيرا حجاب شما خيلي بيشتر از خون من براي دشمنان وحشت دارد .

    در پايان از تمام اقوام و خويشانم و اهل محل حلاليت طلب مي کنم و اگر از من بدي ديده ايد مرا ببخشيد هر چه باشد من شما را ناراحت کرده ام پس مرا حلال کنيد از برادرانم مي خواهم که اگر بدهي از من هست بدهند.

    خدايا خدايا! تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار                        والسلام 25/11/63
    ادامه مطلب
    مصاحبه با پدر شهيد زائري

    4  ضمن عرض سلام، خودتان را براي خوانندگان معرفي نماييد.

    ?بنام خداي شهيدان و با سلام بر مقام ولايت، اينجانب زاير محمد زائري فرزند حسين پدر شهيد زائري فعلاً در کاکي ساکن هستم اصلاً از مردم گنخک مي باشم.

    4 از اخلاق و رفتار شهيد توضيح بفرماييد.

    ?اخلاق بسيار حسنه اي داشت به طوري که در طايفه کسي را مثل ايشان سراغ ندارم، خصوصاً برخورد خيلي خوب با مردم و همسايگان داشت و مصداق بسيار مناسبي براي جمله مشهور الجارثُمَّ الدُار بود.

    شهيد بنايي کار مي کرد و يک بيستم از در آمد کارش را براي کمک به برگزاري مراسمات عزاداري ابولفضل اختصاص مي داد، هر وقت براي خانواده فقيري يا سادات کار مي کرد بابت آن چيزي از آنها نمي گرفت، در عين حاليکه خودش نيازمند بود سعي مي کرد نياز افراد محتاج و فقير را بر آورده سازد، درمورد کارکردن بسيار وجدان کاري خوبي داشت، کاري که به ايشان محول مي شد سعي مي کرد به نحو احسن انجام دهد.

    4  خاطره اي از ايشان به خاطر داريد، بفرماييد.

    ?شهيد قبل از اينکه به جبهه برود خوابي ديدند که آنرا براي اقوام و دوستانش نقل کرده است، شهيد در عالم رؤيا ديده بود که در فاصله 1000 متري روستا با تعدادي از دوستان تجمع نموده اند که حضرت امام خميني(ره) سوار بر اسب سفيدي است به سوي آنها مي آيد، دو نفر از آنها را خواست تا با ايشان بروند،که يکي از آن دو شهيد زائري بوده، ديگران نيز خيلي مايل بودند که با امام بروند و زياد به امام اصرار کردند که آنها را با خودش ببرد، حضرت امام فرموده بودند، که اين دو نفر را با خودم مي برم.

    شهيد به همراه سي نفر از دوستان از کاکي عازم جبهه شدند، در جبهه تحت امر و فرماندهي شهيد چمران در جنگ هاي چريکي مبارزه مي کردند، شهيد چمران يکبار ايشان را به مرخصي فرستاد. ايشان بار دوم که به جبهه اعزام شدند و آن خواب ديده بودند، به همه گفته بود که من و يکي از دوستانم در اين عمليات شهيد خواهيم شد و از ساير دوستان خداحافظي کرده بود و حلاليت طلبيده بود ه ايشان و يکي ديگر از دوستانش در همان عمليات به درجه شهادت مي رسند در واقع خواب ايشان به حقيقت و واقعيت تبديل مي شود، در اينطور که همرزمانش نقل مي نمايند، قبل از عمليات در پاسگاه ابوذر ســر پل ذهاب براي دسته بندي قرعه کشي ميــــــان رزمندگان صورت مي گرفت و گروهان با قرعه کشي به دسته هاي مختلف تقسيم شدند ولي هربار که قرعه انداخته بودند، شهيد و دوستش از همديگر جدا نشدند و قرعه چندين بار تکرار شد ولي باز هم اين دو کنار هم ماندند، و اين چيزي نبود خبر راز نهفته در خوابي که ديده بودند.

    4  اگر خاطره ديگري از شهيد داريد نقل بفرماييد.

    ?زماني که ايشان مي خواست به جبهه اعزام شود و قبل از آن نيز خواب ديده بودند. فصل کار و برداشت محصول بود، تنباکو و گندم کاشته بوديم و نياز بود کسي باشد و به آنها رسيدگي کند، علاوه بر آن نخل ها نيز به مراقبت و آبياري داشتند، علاوه بر آن مادر پيري داشت که آنهم نياز به کمک و سرپرستي داشت، يکي از نزديکان به او گفت، نخلستان و مزرعه را رها نکن اينها نياز به کار دارند، عمويت هم پيرمرد است و به خوبي نمي تواند از عهده اين کارها بر آيد، در ضمن مادرت نيز تنهاست او را تنها نگذار. اينجا بود که شهيد ناراحت شد و گفت: جهاد در راه خدا را بگذارم و به کارهاي دنيا بپردازم، يک ديدي مثل عبدالله حُرّجعفي شده و به سرنوشت ايشان دچار شوم جنگ تمام شود و ما شرمنده باشيم من حضرت امام را در خواب ديده ام، حتماً بايد به جبهه بروم.

    4 از اينکه پدر شهيد هستيد چه احساسي داريد؟

    ?خداوند را شاکرم که توفيق به من داد تا فرزندم را طوري تربيت کنم که عاشق خدا، پيامبر و امام حسين(ع) باشد و براي آمرزش روح شهدا دعا مي کنم و از مسؤولين مي خواهم که خانواده شهدا را از ياد نبرند.

     

    مصاحبه با همسر شهيد حسين زائري

    4  با تشکر، خودتان را معرفي نماييد.

    ?به نام خدا، اينجانب ستاره قاسمي فرزند مراد، همسر شهيد حسين زائري هستم.

    4 درمورد اخلاق و رفتار شهيد بفرماييد.

    ?بسيار اخلاقي خوب داشت، آيين خانه و مسايل و حقوق خانواده را خيلي اهميت مي داد بسيار مهربان بود.

    4 مسؤوليت ايشان در جبهه چه بوده است؟

    ?آرپي چي زن بود، در منطقه سر پل ذهاب.

    4  شهيد با کداميک از اعضاي خانواده ارتباط بيشتري داشتند؟

    ?با همه برخورد صميمي داشتند خصوصاً به پدر و مادر خيلي احترام مي گذاشت.

    4  روحيه ايشان در هنگام اعزام به جبهه بفرماييد؟

    ?حالات روحاني عجيبي داشت, انگار کسي او را به سوي خود فرا مي خواند.

    4 چه توصيه هايي به شما مي نمودند؟

    ?هميشه مي گفتند براي دفاع از دين و ميهن به جبهه مي رويم و شما نيز در پشت جبهه فعال باشيد و نگذاريد دشمن شاد شود.

    4 ميزان تعهد و پاي بندي ايشان به مسايل مذهبي خصوصاً نماز را بفرماييد؟

    ?ايشان هميشه نماز را به موقع مي خواندند و از زمان کودکي روزه مي گرفتند و در مراسمات مذهبي و دعاها شرکت فعال داشتند در مورد حق الناس خيلي مقيد بودند و در عين حال خيلي هم سفارش مي کردند.

    4  از اينکه همسر شهيد هستيد چه احساسي داريد؟ چه توصيه و سفارشي به مردم و مسؤولين داريد؟

    ?ايشان به خاطر دفاع از نظام و اسلام و حفظ ميهن شهيد شدند و من خوشحال هستم که همسرم به شهادت رسيده و به اين وسيله دين خود را به اسلام و مملکت اداء کرد و اين يکي از بهترين آرزوهاي شهيد بود و به مردم و مسؤولين مي گويم که پيرو ولايت فقيه باشند و به دستورات رهبري عمل نمايند تا کشوري پيروزمند و سرافراز داشته باشيم.

    شهيد حسين زائري از زبان دوست و همرزمش :

    آقاي عبدالکريم عباسي

    شهيد زائري در سال 1355 در روستاي کناري متولد شد، پدرش به شغل کشاورزي مشغول بود، در زمان کودکي با پدر مشغول کشاورزي و باغداري گرديد، شهيد هر ساله فصل برداشت خرما به همراه خانواده به روستــاي گنخک جنوبي مهــــاجرت موقت مي کردند و سر انجام به دليل مشکلاتي که بر سر راه رفت و آمد از کناري به گنخک وجود داشت در روستاي گنخک جنوبي سکونت دائم را اختيار کرد. اين شهيد بعد از اسکان در اين روستا به کار بنايي مشغول گرديد، شهيد در محيطي فاقد هر گونه امکانات پرورش يافت و از همان دوران کودکي با شرايط سخت زندگي دست و پنجه نرم کرد. اين جوان رزمنده و غيور شهادت را بس گوارا و مايه سرافرازي در آخرت مي دانست، بنده و تعدادي از جوانان کاکي در سال 63 از طرف بسيج با بدرقه بسيار با شکوهي از اين شهر عازم جبهه ها شديم، شهيد زائري نيز با ما همراه بود پس از اقامت در بوشهر صبح روز بعد به شيراز اعزام شديم و مدت 2 شبانه روز در شيراز بوديم در شيراز به همراه همديگر به زيارت شاه چراغ رفتيم.

    در لشکر 19 فجر سازماندهي شده و از آنجا راهي آبادان گرديديم، در نيمه راه به ما اطلاع دادند که آبادان زير آتش دشمن است و هيچ نيرويي نمي تواند وارد شهر شود. با گزارش اين خبر کليه نيروها در قرارگاه بهمنشير در جنوب آبادان مستقر شديم، هفت روز در آنجا بوديم بعد از آن گروه اعزامي به دسته هاي مختلف تقسيم بندي شديم که شهيد زائري از ما جدا شد و به سر پل ذهاب اعزام گرديد، چند روز بعد از راديو شنيديم که دشمن منطقه عملياتي سر پل ذهاب را بمباران کرده و چندين نفر از رزمندگان شهيد و مجروح شدند که از جمله شهيدان حسين زائري بود، اين خبر براي ما خيلي غم انگيز بود.

    زماني که در اتوبوس در حال اعزام به آبادان بوديم با شوخي به بچه ها مي گفت، بچه ها مي خوامتونا بدون سر بر نگردين، سر همه عراقي را جمع کنين و بيارين.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارگنخك
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x