زندیگنامه شهید

شهيد عبدالكريم زارعي در خانواده اي  متدين  و مذهبي  و مستضعف چشم به جهان گشود .زادگاه وي روستاي كردوان سفلي ازتوابع شهرستان دشتي مي باشد .

وي دوران كودكي  را  در دامان پدر و مادري پاك ومهربان سپري  نمود .از سن هفت سالگي پا به مدرسه نهاد تا كسب علم ودانش نمايد و مدارج عالي  را طي كند . وي تا دوران راهنمايي   درمدرسه بعثت كردوان ، تحصيل  را  ادامه داد و بعد از آن به دليل فقر شديد مالي خانواده درس را رها كرد وجهت امرا ر معاش  ، به پدرش دركارهاي كشاورزي كمك نمود . وي كه شوخ طبع بود و درمدرسه با معلمان  و در روستا با  اهالي آن  بسيار  رفتاري  دوستانه  داشت . هرچند كه خانواده شهيد از نظر مالي  وضع خوبي  نداشتند  ولي  از لحاظ تدين  و مذهب در سطح بسيار بالايي قرار داشتند كه اين تدين خانواده  وي  را تحت تاثير قرار داد تا اينكه  با  شروع  نهضت  انسان ساز  به  رهبري  امام خميني (ره) جنب و جوشي  در درون  او بوجود آمد  و در همين دوران  نيز  به  مكتب خانه  جهت يادگيري قرآن رفت  و پس از  چند ماه  توانست  قرآن  را ختم كند  و آن  را با صداي دلنشيني تلاوت نمايد .

در تظاهرات و راهپيماييهايي كه عليه شاه در اوائل انقلاب  برپا مي شد ، حضوري فعال داشت وبخصوص در مراسمات دهه فجر بسيار تلاش مي نمود  كه تا شادي خود را  نسبت به پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ابراز نمايد .

وي با شروع جنگ تحميلي  ،  براي دفاع  از اسلام  و قرآن  به  عنوان بسيجي آماده نبرد با سفا كان روزگار شد ودر بسيج ثبت نام نمود و راهي جبهه حق عليه باطل شد تا مشتاقانه جلوي  متجاوزين غارتگر ايستاده  و اجازه تجاوز  بيشتر را به خاك مقدس ميهن اسلامي  را  ندهد .

محروميت و شرائط سخت روستا وي را فردي صبور و توانا درغلبه بر مشكلات خويش بارآوردتا بتواند در شرائط سخت جبهه با علاقه كامل از ميهن دفاع نمايد و با  دلاوريها  و رشادت هاي  خود  فرمان رهبر را اطاعت كند و او جهاد در راه خدا را انجام داده تا درصفوف شهداي اسلام  قرار گيرد  و سرانجام  پس از شهامت هاي كه به خرج داد در تاريخ  24 /10/62 در جبهه  شرهاني  به آرزوي  ديرينه خود كه همانا شهادت است ، نائل آمد .

پدر  شهيد حسين زارعي  نام  دارد  امرار  معاش   وي  از  طريق  كشاورزي  و دامداري  بوده  و آنهم در سطح  بسيار پاييني  كه  تمامي  اهالي  روستا  به  اميد بارندگي  و نزولات  جوي  مي ماندند  و اگر سالي  باران نمي آمد  تنگدستي و بي بضاعتي اهالي روستا دوچندان مي شد .وي  كه ساكن روستاي كردوان سفلي بوده در همان زادگاهش مشغول به كارهاي كشاورزي مشغول بود .

پدر شهيد  از مردان مذهبي و متدين  روستا بوده  كه  اين مذهبي بودن  تاثيرات معنوي  بسياري  روي  فرزندش  نهاده و ايشان دو سال قبل  از شهادت پسرش دعوت حق را لبيگ گفت وبه ديار حق شتافت . مادر اين شهيد والامقام   سكينه آورند نام  دارد كه  از زنان پاكدامن و  با ايمان  روستايش مي باشد  و  اين مادر توانست  فرزندي  را  در دامان  خود تربيت وپرورش دهد كه براي حفظ اسلام وقرآن جان خود را فدا نمود .

شهيد والا مقام ازجوانان متدين  و پاك روستاي كردوان سفلي از توابع شهرستان دشتي مي باشد  . وي  داراي اخلاق و رفتار مثال زدني در بين جوانان روستا برخوردار بود بطوري كه اهالي روستا ازديدن اوخيلي خوشحال مي شدند وبخصوص زماني كه درجبهه حضور داشتند  .

وي  والدين  خود  را  بسيار  احترام  مي كرد و همچنين  در كارهاي كشاورزي به پدر و مادر خود كمك مي نمود .

ايشان عاشق جبهه وجنگ بود. موقع  رفتن  به  جبهه  والدين  خود  را سفارش مي كرد كه مبادا از نبود  من  اظهار  ناراحتي  كنند  زيرا  كه  با  ريختن اشكشان موجب  خوشحالي دشمنان مي شوند  و تاكيد  بسياري  در  پيروي  از سخنان وگفتار امام امت داشت و جوانان روستا  را پيوسته  به جهاد در راه  خدا  دعوت مي نمود تا  از اسلام  و قرآن دفاع نمايند .

اودر راهپيماييهايي كه برعليه رژيم  پهلوي صورت مي گرفت  مشتاقانه شركت مي كرد  تا به رهبري امام خميني (ره) ريشه سلطنت شاهان را بخشكاند

ايشان انس والفتي بسيارباقرآن داشت بطوري كه قرآن را درايام كودكي فرا گرفتو مرتب آن را تلاوت مي نمود وي كه  صداي  دلنشيني  جهت  تلاوت قرآن مجيد داشت درمساجد روستاحضور مي يافت  و مردم از صداي  وي بهره مي بردند .

ايشان عاشق سيدوسالار شهيدان  ، حسين بن علي بودند  در مراسمات عزاداري مولايش شركت مينمود وحتي دسته هاي سينه زني و  نوحه خواني نيز تشكيل داده بود وهمين عشق به سيدالشهدا بود كه وي را راهي جبهه هاي نبرد عليه دشمنان  كرد تا راه امام حسين (ع) را ادامه داده باشد .