قربان امام

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
دیگر كم تر كسی رو دست می خورد. شوخی همه جایی و لو رفته ای بود. وقتی كسی داشت بند پوتینش را می بست یا با عجله لباس می پوشید یا هراسان و با شتاب پشت فرمان ماشین می نشست و استارت می زد یا موتور را با یك پا روشن می كرد، رو به […]
دیگر كم تر كسی رو دست می خورد. شوخی همه جایی و لو رفته ای بود. وقتی كسی داشت بند پوتینش را می بست یا با عجله لباس می پوشید یا هراسان و با شتاب پشت فرمان ماشین می نشست و استارت می زد یا موتور را با یك پا روشن می كرد، رو به دیگری یا دیگران می كرد و با همان حال و با تندی و تیزی می گفت:«بریم؟» و بسیاری كه می دانستند می گفتند:«برو بریم». اما شخص تازه وارد هنوز مطلب دستش نیامده بود، طبعاً می پرسید :«كجا؟» آن وقت بود كه در جوابش می گفتند:«قربون امان».