زیر پیراهن و اطلاعیه

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
دوستی داشتیم به نام حیدر كه مسئول تداركات بود. قرار بود از روی تپۀ بلندی كه عراقی ها در دامنۀ مقابلش مستقر بودند بگذریم. نیاز به تدبیری جدی داشتیم . حیدر لخت شد و زیر پیراهنش را در هوا تكان داد. در دست دیگرش چند اطلاعیه بود كه هواپیماهای دشمن ریخته بودند و در آن […]
دوستی داشتیم به نام حیدر كه مسئول تداركات بود. قرار بود از روی تپۀ بلندی كه عراقی ها در دامنۀ مقابلش مستقر بودند بگذریم. نیاز به تدبیری جدی داشتیم . حیدر لخت شد و زیر پیراهنش را در هوا تكان داد. در دست دیگرش چند اطلاعیه بود كه هواپیماهای دشمن ریخته بودند و در آن از ما خواسته بودند تسلیم بشویم. حركت كردیم . عراقیها به تصور این كه نیروها می خواهند تسلیم شوند، تحركی نشان ندادند. هنگامی كه حیدر آنها را با این شیوه سرگرم كرد، ما سریع از تپه عبور كردیم . او هم با نوش جان كردن گلوله ای به ما ملحق شد.