سکینه و ژنرال انگلیسی

تاریخ انتشار : آوریل 30, 2021
سکینه و ژنرال انگلیسی
محمدحسین رکن‌زاده آدمیت با ظرافت در کتاب خود از گفت‌وگوی یک صاحب‌منصب انگلیسی با دختری به نام سکینه یاد می‌کند. ژنرال انگلیسی از دختر می‌پرسد شما از صدای توپ نمی‌ترسی؟ سکینه می‌گوید: چرا بترسیم، گلوله توپ به ما نمی‌رسد ژنرال: هیچ‌ گلوله‌ای نزدیک شما به زمین نیفتاد؟ سکینه: چرا نزدیک غروب دو تا آمد ولی […]
محمدحسین رکن‌زاده آدمیت با ظرافت در کتاب خود از گفت‌وگوی یک صاحب‌منصب انگلیسی با دختری به نام سکینه یاد می‌کند.

ژنرال انگلیسی از دختر می‌پرسد شما از صدای توپ نمی‌ترسی؟
سکینه می‌گوید: چرا بترسیم، گلوله توپ به ما نمی‌رسد
ژنرال: هیچ‌ گلوله‌ای نزدیک شما به زمین نیفتاد؟
سکینه: چرا نزدیک غروب دو تا آمد ولی من نترسیدم ...
ژنرال: چرا از دلوار نمی‌روید؟
سکینه: برای چه بروم؟ اینجا وطن ماست، خان گفته خارج نشوید، شما چرا گلوله می‌اندازید؟ چرا ما را اذیت می‌کنید؟
ژنرال: خان شما ما را اذیت کرده
سکینه: خان ما خوب است بی‌جهت به کسی صدمه نمی‌زند، نه توپ نه طیاره و نه توان زیاد دارد که بتواند شما را اذیت کند؛ یک‌هفته پیش خان به مادرم گفت فرنگی‌ها ما را اذیت می‌کنند و حالا هم خیال دارند برازجان دلوار و اهرم را بگیرند اما من و زایرخضرخان و غضنفرالسلطنه نمیگذاریم.
ژنرال: ما تا مجبور نشویم زن و بچه‌ها را آزار نمی‌دهیم سپس با خود می‌گوید چه بچه هوشیاری ...

📚 محمدحسین رکن‌زاده آدمیت؛ دلیران تنگستانی صــ ۱۱۲/۱۱۴
0
ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x