روایتی مردمی از همایش ” بوشهر، 2 قرن مقاومت”

تاریخ انتشار : اکتبر 18, 2020
روایتی مردمی از همایش ” بوشهر، 2 قرن مقاومت”
وقتی 4000 بوشهری بر قبرهای انگلیسی های خبیث کوبیدند؛
فضای زیبایی شده بود.دیگر تقریبا صندلی ها پر شده بود، که مجری آیت الله صفایی را به بالای سن برای ایراد سخنرانی می خواند. امام جمعه شهرمان در مورد پیشینه ی درخشان این مرز و بوم و علما و پیشاهنگان حرکت و مقابله در برابر دشمن صحبت های غرا و محکمی داشتند
سید رضا هاشمی:

زان یار دل نوازم شکریست با شکایت                گرنکته دان عشقی بشنو تو این حکایت


تقریباَ بعد از اذان مغرب و نماز روز جمعه بود که به سمت جایگاه برگزاری همایش حرکت کردیم. جایگاه همایش بین المللی بوشهر، دو قرن مقاومت در برابر استعمار. یک برنامه ی ناب فرهنگی عیار بیست و چهار. برنامه ای که انتظار داشتم در آن، عقبه و ریشه و فرهنگ کم نظیر مردمان خون گرم جنوبیمان همچون: ظلم ستیزی؛ به طور کامل متجسم باشد.


در مقابل سالن شهید آوینی و در کنار گورستان انگلیسی های خبیث با یک همایش بین المللی، دغدغه مندانی ،در حال فرهنگ سازی برای مردم همچو کوه این دیار می باشند!


بعد از پخش یک سری موسیقی های نه چندان مطلوب قبل از شروع مراسم، گروه موسیقی نیروی دریایی آمد، و موسیقی دلنشینی نواختند. روبرویمان تابلوی بزرگی نصب شده بود که نام همایش بر روی آن حک شده بود. در کنار آن یک تابلوی کوچک فلزی کهنه که بسیار هم خسته به نظر می رسید؛ خسته از سالیان سال تحمل کلماتی نامیمون: قبرستان متجاوزین انگلیسی


بالاخره همایش با یک تاخیر جزئی، شاید یک نیم ساعت(!) شروع شد. یک صوت دلنشین، یک موسیقی متعالی وروح بخش، به نام قرآن. صوت زیبای قرآن همچو دمی جان بخش، به آن فضا روحی دوباره بخشید و با یاد خدا باز دلهامان آرام گرفت.


در همان ابتدای کار تقریبا صندلی های خالی پیش بینی شده برای همایش در میان انبوه جمعیت در حال ناپدید شدن بودند. 4000 صندلی. الحق و الانصاف مردم استقبالی به گرمی خونهاشان از همایش داشتند. بعد از قرائت قرآن به احترام سرود ملی جمهوری اسلامی ایران جمعیت به پا خواست و سرود ملی را زمزمه کردند. بعد از طنین اندار شدن سرود ملیمان، پروژکتور روبروی جایگاه بخشی از سخنان آیت الله صفایی بوشهری و صحنه هایی از استقامت تاریخی مردم بوشهری در مقابل استعمارگران را به تصویر کشید، در حالی که پرچم های پرصلابت ایران در میان جمعیت به احتزاز درآمده بود. یگ گروه هم که لباس های محلی تنگستانی به انضمام یک سربند پوشیده بودند، در جلوی سن و زیر تابلویی که بر روی آن حک شده بود: متجاوز را به خاک ذلت می نشانیم؛ ایستاده بودند. گویا با لباس های زیبای محلی شان می خواستند این پیشینه ی درخشانشان را به رخ دشمن حقیر تر از خاک بکشانند.


 فضای زیبایی شده بود.دیگر تقریبا صندلی ها پر شده بود، که مجری آیت الله صفایی را به بالای سن برای ایراد سخنرانی می خواند. امام جمعه شهرمان در مورد پیشینه ی درخشان این مرز و بوم و علما و پیشاهنگان حرکت و مقابله در برابر دشمن صحبت های غرا و محکمی داشتند که چندین بار حضار را به وجد آورده، و با بانگ بلند تکبیر، صحبت های کوبنده ی ایشان را تأیید و تمجید کردند.


بعد از صحبت های ایشان بود که تازه متوجه تابلو هایی که در ذهنم بسیار غریبه به نظر می رسیدند و اعتنایی به آنها نداشتم، شدم. تصاویر علما و سرداران مقابله با استعمار! و چرا در ذهن من جوان و امثال من باید تصویر چنین شخصیت هایی که افتخار تاریخیمان هستند، این قدر غریبه و نا مأنوس باشند؟ چرا به جای این همه تاریخ و شخصیت های شبه افسانه ای، باید ذهن جوانان ما پر باشد از هنرنمایی های فانتزی و غیرواقعی صرفاُ تخیلی هنرپیشگان هالیوودی؟ بار دیگر به آن تابلوها و عکس های قدیمی نگاه کردم، و این بار آن عکس ها چقدر زیباتر می نمودند. تصاویری که هر کدام گویا ابرقهرمانی را به تصویر کشیده بود. ابرقهرمان، ولی گمنام!


سخنران ابتدای مراسم صحبت های خودشان را در باب استعمار و استعمارگر و ایستادگی همیشگی مردم این مرز و بوم ادامه دادند و نکات قابل تأملی را ذکر فرمودند. و در پایان نیز صحبت های خود را با این جمله به پایان بردند: (( هرگاه تقوای سیاسی و ولایت مداری باشد، استعمار شکست خواهد خورد، هرچند پشت میز مذاکره.)) جمله ای کوتاه اما دریایی از معنا برای مردم ولایت مدار و به ویژه مسئولین عزیزِ فرزند انقلاب!


بعد از آیت الله صفایی، سردار قاسمی و دکتر حسن عباسی هم به ایراد سخنرانی پرداختند که الحق موضوعاتی ناب و گهرباری را مطرح کردند. ساسان نوذری هم دو قطعه از ترانه های حماسی خود را اجرا کردند. به عنوان حسن ختام همایش، جوایزی به خانواده های سردمداران مبارزه با استعمارگران داده شد، در آخر نیز شخصی با لباسی محلی، شعری به زبان محلی خواند. شعری زیبا و پرمعنا.


 در پایان نیز اجبار بود به برگشتن. اما این بار برگشتی به میدان نبرد، نبردی از جنس فرهنگ، که سرشار از افتخار و سربلندی از تاریخ زنان و مردان غیور سرزمینم بود، تا ادامه دهنده ی راهشان و امانت دار میراث گرانبهایشان باشیم.

0
ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x