دانشنامه
دایره المعارف شهدا
عملیات ها
چندرسانه ای
دو قرن مقاومت
پژوهش ها
مناطق راهیان نور 
فروشگاه
حمایت مالی
اخبارشهید مصطفی شمسا
1056
نام مصطفي
نام خانوادگی شمسا
نام پدر محمود
تاریخ تولد 1344/06/29
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1364/11/28
محل شهادت فاو
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل دانش آموز
تحصیلات ديپلم
مدفن بوشهر
زندگینامه
وصیت نامه
کاروان عاشقان حسین (ع) و دوستداران مهدی (عج) برای سرنگونی خسم زبون فوج فوج روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل می گردند و پروانه وار به دور شمع فروزان عشق به اباعدبالله میچرخند . عاشقانه میسوزند تا روشنائی ببخش تاریک بینان باشند ، و حجت را بر همه همه به اتمام رسانند تا آنزمان که برای حسابرسی محشور میشویم میگویئم که او را نمی شناختیم . عزیزانمان یکی پس از دیگری پرپر میشوند تا به جهانیان اعلام نمایند در قاموس اسلام و شهادت ذلت و ننگ وجود ندارد.
مصطفی عزیز فراموش نمی کنیم خیلی به خانواده شهدا احترام قائل بودی و به یتیمهای شهدا علاقه داشتی . میگفتی اینها آقا و سرور مایند و اینان نور چشم ما هستند خیلی به آنها سرکشی میکردی . مصطفی جان هیچ از یادمان نمی رود این سخنت را که می گفتنی اگر در قبال خون این عزیزان بی تفاوت باشیم فردای قیامت چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟ . مصطفی جان رفتی وبه ندای امام پاسخ دادی وبا آنچه آروز داشتی رسیدی آن اخلاص ، تقواو نمازهای شبی که میخواندی (بقول همرزمانت) برای معشوقت کافی بود تا تو را بسوی خود بخوانند و آرزویت را جامع عمل بپوشاند
شهید مصطفی شمسا در تاریخ 26/9/1344 در خانواده ای عاشق به اسلام دیده به جهان گشود و در دامان مادری عاشق به حسین (ع) پرورش پیدا کرد از همان کودکی با سختی ها و رنجها صیقل پیدا کرد و آبدیده شد تا همچون مولایش حسین (ع) مقاوم و استوار بتواند در برابر ظلم و فساد با دشمنان اسلامی به مبارزه به پردازد. شهید مصطفی شمسا تحصیلات ابتدائی خود را دریکی از دبستاهای شهر(باقری) سپری نمود .سپس برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی شهید پاسدار ثبت نام نمود در همان ایام با اوج گیری انقلاب اسلامی به مبارزه بر ضد رژیم سلطنتی شاه پرداخت و با پیروزی انقلاب اسلامی به پاسداری و نگهبانی شبانه میپرداخت و برای اینکه بیشتر وبهتر در خدمت اسلام و انقلاب باشد در جمیت فدائیان اسلام ثبت نام ، خود تاکتیهای نظامی و جنگی را د ر همان زمان آ»وخت و با شروع جنگ تحمیلی روزها به مدرسه رفته و شبها به نگهبانی میپرداخت و از آنجائیکه عشق به حسین (ع) و انقلاب اسلامی جوششی در خویش بوجود آورده بد او را برآ« داشت تا برای عزیمت به جبهه ثبت نام نماید. شهید مصطفی برای اولین بار سال 1360 در جنگهای نامنظم شهید چمران شرکت کرد . بعداز آن در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس شرکت نمود و به دنبال آن چندین بار دیگر به جبهه اعزام گردید. تا در عملیات و الفجر (2) که از ناحیه پا مجروح شد و برای معالجه به بوشهر برگشت و از آنجائی که عشق به جبهه و جنگ داشت بعداز بهبودی دوباره به جبهه اعزام و اینبار نیز در جزیره مجنون ازناحیه کمر مجروح گردید.
شهید مصطفی حدودا" یازده بار درجبهه های حق علیه باطل حضور پیدا کرد تا دین خود را به اسلام و مسلمین ادا کرده باشد که آخرین بار در تاریخ 18/11/64 شربت شهادت نوشید و عاشقانه به دیار معشوقه اش شتافت.
والسلام
روانش شاد و راهش مستدام باد
ادامه مطلب
مصطفی عزیز فراموش نمی کنیم خیلی به خانواده شهدا احترام قائل بودی و به یتیمهای شهدا علاقه داشتی . میگفتی اینها آقا و سرور مایند و اینان نور چشم ما هستند خیلی به آنها سرکشی میکردی . مصطفی جان هیچ از یادمان نمی رود این سخنت را که می گفتنی اگر در قبال خون این عزیزان بی تفاوت باشیم فردای قیامت چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟ . مصطفی جان رفتی وبه ندای امام پاسخ دادی وبا آنچه آروز داشتی رسیدی آن اخلاص ، تقواو نمازهای شبی که میخواندی (بقول همرزمانت) برای معشوقت کافی بود تا تو را بسوی خود بخوانند و آرزویت را جامع عمل بپوشاند
شهید مصطفی شمسا در تاریخ 26/9/1344 در خانواده ای عاشق به اسلام دیده به جهان گشود و در دامان مادری عاشق به حسین (ع) پرورش پیدا کرد از همان کودکی با سختی ها و رنجها صیقل پیدا کرد و آبدیده شد تا همچون مولایش حسین (ع) مقاوم و استوار بتواند در برابر ظلم و فساد با دشمنان اسلامی به مبارزه به پردازد. شهید مصطفی شمسا تحصیلات ابتدائی خود را دریکی از دبستاهای شهر(باقری) سپری نمود .سپس برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی شهید پاسدار ثبت نام نمود در همان ایام با اوج گیری انقلاب اسلامی به مبارزه بر ضد رژیم سلطنتی شاه پرداخت و با پیروزی انقلاب اسلامی به پاسداری و نگهبانی شبانه میپرداخت و برای اینکه بیشتر وبهتر در خدمت اسلام و انقلاب باشد در جمیت فدائیان اسلام ثبت نام ، خود تاکتیهای نظامی و جنگی را د ر همان زمان آ»وخت و با شروع جنگ تحمیلی روزها به مدرسه رفته و شبها به نگهبانی میپرداخت و از آنجائیکه عشق به حسین (ع) و انقلاب اسلامی جوششی در خویش بوجود آورده بد او را برآ« داشت تا برای عزیمت به جبهه ثبت نام نماید. شهید مصطفی برای اولین بار سال 1360 در جنگهای نامنظم شهید چمران شرکت کرد . بعداز آن در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس شرکت نمود و به دنبال آن چندین بار دیگر به جبهه اعزام گردید. تا در عملیات و الفجر (2) که از ناحیه پا مجروح شد و برای معالجه به بوشهر برگشت و از آنجائی که عشق به جبهه و جنگ داشت بعداز بهبودی دوباره به جبهه اعزام و اینبار نیز در جزیره مجنون ازناحیه کمر مجروح گردید.
شهید مصطفی حدودا" یازده بار درجبهه های حق علیه باطل حضور پیدا کرد تا دین خود را به اسلام و مسلمین ادا کرده باشد که آخرین بار در تاریخ 18/11/64 شربت شهادت نوشید و عاشقانه به دیار معشوقه اش شتافت.
والسلام
روانش شاد و راهش مستدام باد
بسمه تعالی
"وصیت نامه شهید مصطفی شمسا "
الیوم نختم علی افوائهم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون ( قرآن کریم)
امروز مهردر دهان شما میزینم و دستهای شما سخن خواهند گفت وپاهای شما شهات خواهند داد آن کارهائی که کرده اید.
ان بقتل حسین حراره فی قلوب المومنین لا یبره ابدا
همانا شهادت امام حسین آتشی در دل مومنین بوجود می آورد که هرگز خاموش نمیشود . (قال رسول الله )
درود به امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام به تمامی شهدا از صدر اسلام تا فجر ، با درود بی پایان به خانواده شهدا و معلولین و مجروحین و اسراء وصیتم را آغاز میکنم.
نخست باید بگویم که برادران و خواهرانم وصیتی ندارم تمام شهداء حرفها و وصیتها را زدند و و نوشتند و گفتند که مبادا دنیای پست فریبتان دهد. گفتند که از مام و ولایت جدا نشوید و گفتنند که نگذارید خون شهدا پایمال شود . گفتند مبادا کم کاری کنید ، گفتند انقلاب را یاری کنید گفتند که یتیمان و مستضعفان را فراموش نکنید ، خلاصه همه حرفها را زدند و رفتند و ما از کاروان عقب ماندیم و من هم به شما می گویم که وصیت من همان وصیت شهداست.
و اما برادران عزیز سخنی با شما دارم ، برادران این انقلاب دارد سیل وار حرکت میکرد ند ، مبادا عقت بمانید زیرا اگر عقب ماندیم یکجا جمع می شویم و بعداز مدتی می گندیم ، برادران شهدا ، رفتند و ما از کاروان شهدا عقب ماندیم ، بیائیم تا دیر نشده خود را به قافله برسانیم ، بیائیم تا فرصت داریم استفاده کنیم تا مرگ ما را فرا نگرفته و از دنیا جدا نشده خود را بسازیم . برادر و خواهر عزیز عمر ما سریعتر از نور حرکت میکند و ما داریم به قبرستان نزدیک میشویم . همین حالا که دارید وصیت نامه من میخوانید به طرف گورستان حرکت میکنید ولی این مسیر حرکت را شما نمی بینید و وقتی می بینید که مرگ شما را فرا میگیرد. در پیشگاه حق تعالی حضار میشوید.
و اما سخنی با خانواده ام ، پدرم میدانم که با شهادت من غمگین و ناراحت نیستی ، میدانم که شهادت را درک میکنی و میدانم که خوشحال هستی زیرا دین را به اسلام و امام اداء کردی ، خداوند به شما توفیق هر چه بیشتر خدمت به اسلام و مسلمین را عطا ء کند . من دیگر عرضی ندارم . خداحافظ .
مبادا خویشتن را وا گذاریم امام خویش را تنها گذاریم
زخون هر شهیدی لاله رسته مبادا روی لاله پا گذاریم
برای سلامتی امام و رزمندگان اسلام صلوات.
والسلام
مصطفی شمسا
ادامه مطلب
"وصیت نامه شهید مصطفی شمسا "
الیوم نختم علی افوائهم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون ( قرآن کریم)
امروز مهردر دهان شما میزینم و دستهای شما سخن خواهند گفت وپاهای شما شهات خواهند داد آن کارهائی که کرده اید.
ان بقتل حسین حراره فی قلوب المومنین لا یبره ابدا
همانا شهادت امام حسین آتشی در دل مومنین بوجود می آورد که هرگز خاموش نمیشود . (قال رسول الله )
درود به امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام به تمامی شهدا از صدر اسلام تا فجر ، با درود بی پایان به خانواده شهدا و معلولین و مجروحین و اسراء وصیتم را آغاز میکنم.
نخست باید بگویم که برادران و خواهرانم وصیتی ندارم تمام شهداء حرفها و وصیتها را زدند و و نوشتند و گفتند که مبادا دنیای پست فریبتان دهد. گفتند که از مام و ولایت جدا نشوید و گفتنند که نگذارید خون شهدا پایمال شود . گفتند مبادا کم کاری کنید ، گفتند انقلاب را یاری کنید گفتند که یتیمان و مستضعفان را فراموش نکنید ، خلاصه همه حرفها را زدند و رفتند و ما از کاروان عقب ماندیم و من هم به شما می گویم که وصیت من همان وصیت شهداست.
و اما برادران عزیز سخنی با شما دارم ، برادران این انقلاب دارد سیل وار حرکت میکرد ند ، مبادا عقت بمانید زیرا اگر عقب ماندیم یکجا جمع می شویم و بعداز مدتی می گندیم ، برادران شهدا ، رفتند و ما از کاروان شهدا عقب ماندیم ، بیائیم تا دیر نشده خود را به قافله برسانیم ، بیائیم تا فرصت داریم استفاده کنیم تا مرگ ما را فرا نگرفته و از دنیا جدا نشده خود را بسازیم . برادر و خواهر عزیز عمر ما سریعتر از نور حرکت میکند و ما داریم به قبرستان نزدیک میشویم . همین حالا که دارید وصیت نامه من میخوانید به طرف گورستان حرکت میکنید ولی این مسیر حرکت را شما نمی بینید و وقتی می بینید که مرگ شما را فرا میگیرد. در پیشگاه حق تعالی حضار میشوید.
و اما سخنی با خانواده ام ، پدرم میدانم که با شهادت من غمگین و ناراحت نیستی ، میدانم که شهادت را درک میکنی و میدانم که خوشحال هستی زیرا دین را به اسلام و امام اداء کردی ، خداوند به شما توفیق هر چه بیشتر خدمت به اسلام و مسلمین را عطا ء کند . من دیگر عرضی ندارم . خداحافظ .
مبادا خویشتن را وا گذاریم امام خویش را تنها گذاریم
زخون هر شهیدی لاله رسته مبادا روی لاله پا گذاریم
برای سلامتی امام و رزمندگان اسلام صلوات.
والسلام
مصطفی شمسا
اطلاعات مزارمحل مزاربوشهر
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
گالری فیلم 
مشاهده سایر ویدیو ها
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها