مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید احمد احمدی تنها

1198
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام احمد
نام خانوادگی احمدی تنها
نام پدر محمود
تاریخ تولد 1337/7/5
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1364/02/23
محل شهادت آبادان
شغل معلم
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • در سال 1337 در روستاي جاشك از توابع شهرستان دير در  خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود . در كودكي  نقصي در رفتار و كردار وي نبود . هميشه كلمه آقا  بكار مي برد و با افراد كوچكتر از خودش بسيار خوش اخلاق و خوش رفتار بود .  علي رغم كوچك بودن ، بسيار با اراده و پشتكار ومسئوليت پذير بود .و مسئوليت هاي خانه به به دوش مي گرفت . در برابر همه متواضع و هميشه عامل صلح بين دوستان بود . دوستان خود را  براي شركت درفعاليت هاي محله دعوت مي كرد و انقلاب اسلامي را به چهره خوبي معرفي مي نمود .  وي تحصيلات دوران ابتدايي را در برازجان با كسب بهترين امتياز سپري كرد . به علت ممتاز بودن ، بدون امتحان ورودي به دانشسراي مقدماتي ( تربيت معلم ) در بوشهر راه يافت . در مدت دو سال اين دوره را با موفقيت پشت سر گذراند و با كسب مقام اول بدون آزمون كنكور وارد مرحله بالاتر يعني دانشسراي راهنمايي شد . وي  با توجه به اينكه دانشجويي عفيف و متين بود ، ولي ديگر دانشجويان او را خوب دريافته بودند و به عنوان يكي از اعضاي اصلي انجمن اسلامي   دانشسرا  ( وحدت )  به ديگر دانشجويان خط و حركت  مي داد و نمي گذاشت گروهكهاي انحرافي ضربه اي به وحدت اسلامي آنان بزنند . با كلمات شيوا و دلنشين و بدون درگيري ، ماهيت پليد و اصلي آنان را براي ديگر دانشجويان آشكار مي ساخت . دوران تربيت معلم را در سال 58 اتمام رساند . در همين سال به استخدام اداره آموزش پرورش درآمد و به عنوان دبير در مدرسه راهنمايي شيد بهشتي بنك و سپس بعنوان مدير در مدرسه راهنمايي شريعتي به فعاليت پرداخت  .  شهيد روزها در مدسه تدريس مي كرد و شب ها به كمك ديگر برادان براي حفاظت و برقراري امنيت به گشت ونگهباني مي پرداخت  . با شروع جنگ تحميلي تصميم گرفت  ، در جبهه ي ديگري از نظام جمهوري اسلامي ايران خدمت بكند و راهي جبهه هاي كردستان و مدتي هم آبادان  شد.   سرانجام درتاريخ  23 /2 /64 بر  اثر اصابت مستقيم به درجه اعلاي شهادت رسيد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد
    ادامه مطلب
    همه به سوي او باز خواهيم گشت .
    سياه كردن كاغذ سفيد براي نوجوانان ، جوانان ، استادان ، افراد شايسته اي است كه دوست دارند اوقات مفيد خود را در راه خدا و اسلام ، پايداري جمهوري اسلامي قرار دهند تا سعادت دنيوي و اخروي را درك كنند . از معبود بي همتا خواهانم كه همه را به راه مستتقيم هدايت و از خطا هاي گذشته چشم پوشي نمايد .
    در مرحله اول به همه نوجوانان و جوانان ، در مرحله دوم به والذين و دوستان آنها ، در مرحله بعد به پيشبران نظام جمهوري اسلامي وصيت مي كنم ،كه اين كشور را از آسيب و گزند دشمنان دور نگه بدارند . با كوشش بي دريغ ، دانشگاهها را از انحراف شرق و غرب نجات دهند و دست ابر قدرتها را از كشور قطع نمايند. كه خدا پشتيبان شماست .
    معلمين عزيز به شغل شريفشان كه متعلق به انبياء است توجه وافر داشته باشند . درست عمل كنندتا از امتحانات الهي سر بلند بيرون بيايند ، كه فرهنگ سايه اي از نبوت است . به قول امام ( ره) : « فرهنگي ها سايه اي از نبي اند » و اين سايه بهترين عمل و الگورا براي نسل آينده در بر دارد .
    به خواهران و برادراني كه مورد بهره برداري منحرفان فرصت طلب و سود جو قرار گرفته اند توصيه مي كنم ، با فكرآزاد و بيطرفانه قضاوت بنشينند و ببينند كه طرفدار محرومان و ستمديدگان جامعه چه كساني هستند ، و راه درست را برگزينند .
    به مردم عزيز توصيه مي كنم ، قدر نعمتي كه با تلاش خود و خون جوانان رشيدشان به دست آورده اند را بدانند . از آن پاسداري كنند . در راه آن ـ كه نعمت بزرگ خدايي و امانت عظيم اوست ـ كوشش كنند و از هيچ مشكلي نهراسند .
    در آخر از پدر ، مادر ، برادر , خواهرانم و كليه عزيزاني كه به هر نحوي براي پيشبرد امور زندگي با من هميار ، همنشين و تلاشگر بوده اند سپاسگزارم و دست همه آنها را مي بوسم و حلاليت مي طلبم .
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    شهيد به روايت دوست

    من 16 سال با شهيد دوست و همكلاس بودم  . برخورد ايشان با مسئله جنگ  باعث شركت بسياري از دوستان در جنگ شد . بطوري كه  كلاس هاي  درس را رها نموده و با  تعدادي از دانش آموزان براي دفاع از ميهن روانه جبهه حق عليه باطل شدند .

    محمود در مدرسه و كلاس هاي درس  ، مشاور خوبي براي معلمان و دوستان خود بودند . با توجه به اينكه اكنون رشته تخصصي ام فيزيك است ، ايشان در زمينه حل مسائل هندسي و رياضي در ايام امتحانات كمك دهنده خوبي براي من بودند .

    رزوي در منزل يكي از دوستان بودم كه فرزندشان اين خبر را به ما دادند .در حالي كه براي خودمان بسيار ناراحت شده بودم . ايشان را لايق اين افتخاربزرگ ديدم .

    عباس   ابراهيمي

    خاطره هايي از دوستان و خويشاوندان شهيد :

    اوايل جنگ بود . مهاجرين زيادي به روستاي ما  آمده بودند ما  هم از تامين معاش زندگي در مضيقه بوديم .  روزي متوجه شديم شهيد مقدار زيادي مواد غذايي از قبيل آرد ,برنج و قابلمه ، بشقاب و ديگر مايحتاج جمع كرده و مي خواهد برود گفتيم : كجا ، ما به اين ها احتياج داريم گفت : مهاجرين واجبتراز ما هستند  .

    ( زن برادر شهيد )

    اوايل انقلاب بود . در روستا بين بعضي از همسايه ها اختلافي پيش آمده بود . بزرگان محل نتوانستند مسئله را حل كنند . يادم هست :  شهيد  نزد يكي از روحانيون با نفوذ رفت و مسئله را با وي در ميان گذاشت . اصرار داشت كه حتما بيايد و اختلاف را از بين ببرد . دست آخر همين كار را كرد .

    ( زن برادر شهيد )

    در نامه هايش ,هميشه اوضاع جنگ را طوري مجسم مي كرد كه هر خواننده اي را  عاشقانه  شيفته حضور در صحنه هاي نبرد مي كرد . سلامتي اش را چنان توصيف مي كرد كه هيچ كدام از اعضاء خانواده را نگران نمي ساخت .  همه خدا را شكرمي كرديم كه براي حفاظت ازاسلام ، قرآن و حيثيت مملكت نبرد مي كند .

    ( زن برادر شهيد )

    شهيد به روايت پدر 

    شهيد ششمين فرزند من مي باشد .هنگام اعزام به جبهه روحيه اي عالي داشت و بسيار خوشحال بود.  با اينكه از همه فرزندانم كوچكتر بود اما بسيار با اراده وبا پشتكار بود  در برابر همه  احساس مسئوليت داشت و هميشه متواضع بود . خبر شهادت اش را از طريق دوست شهيد  آقاي حسين پور كه همكار ايشان هم بودند و شيخ موسي احمدي  اطلاع پيدا كردم . نسل هاي بعد بايد ادامه دهندگان راه آنان باشند و نگذارند راه و هدف شهدا ء در جامعه كمرنگ شود .  به خانواده شهداء سر بزنند . در يك كلام جامعه , مردم و مسئولين در برابر خون شهداء  احساس مسئوليت بكنند .
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x