مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید عبدالکریم شورکی

1047
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام عبدالكريم
نام خانوادگی شوركي
نام پدر جعفر
تاریخ تولد 1345/02/01
محل تولد بوشهر - تنگستان
تاریخ شهادت 1365/01/30
محل شهادت فاو
مسئولیت تيربارچي
نوع عضویت پاسداروظيفه
شغل -
تحصیلات سوم راهنمايي
مدفن شوركي
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • زندیگنامه شهید

    به نام الله يگانه پاسدار خون شهدا

    قافله شهدا ،قافله اي است طويل ، به طول تاريخ ، از هابيل تا امروز ، از امروز تا فردا، و از فردا تا هر آن روزي كه فرياد خداخواهان بر زمين و آسمان طنين مي افكند.

    در اين قافله كه بس ديدني  است ، جا براي پيوستن همه است ، ولي سعادت امكان حضور براي همه نيست .

    شهادت در يك كلمه بر خلاف تاريخ هاي ديگر كه حادثه است ، درگيري است ، مرگ تحميل شده بر قهرمان است  . تراژدي است ،در فرهنگ ما يك درجه است . وسيله نيست هدف است، اصالت است خود يك تكامل ، يك علو است ، خود يك مسئوليت بزرگ است . خود يك راه نيم بر  به طرف صعود به قله معراج بشريت است ، يك فرهنگ است . در همه قرن ها و عصرها هنگامي كه پيروان يك ايماني و يك اعتقادي قدرت دارند . با جهاد  عزتشان و حياتشان را تضمين مي كنند . وقتي كه به ضعف دچار شدند و همه امكانات مبارزه را از آنان گرفتند با شهادت ،حيات و حركت و زندگي و ايمان لذت و آينده و تاريخ خودشان را تضمين مي كنند .

    كه شهادت دعوتي است به همه عصر ها و به همه نسل ها كه اگر مي تواني بميران و اگر نمي تواني بمير .

    (ص 68 كتاب شهادت دكتر شريعتي )

    زندگينامه  شهيد  عبدالكريم  شوركي


    در امتداد تپه  ماهورهاي موازي با آبهاي نيلگون خليج فارس در قلب تنگستان و در 50 كيلومتري بوشهر به روستاي شوركي مي‌رسي . عبدالكريم شوركي در سال1345 در يكي از خانه هاي گلي اين روستا در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود . شهيد عبدالكريم دوران كودكي خود را در آنجا گذراند .از همان آغاز راه (طفوليت)كنجكاو  و جسور بود و در گذران زندگي پر مشقت با اندامي كوچك و همت بلند پا به پاي پدر با زندگي مي دويد . در سن 7 سالگي براي شروع به تحصيل به دبستان روستا قدم گذاشت  تا راه آينده را در پس مشقهاي كودكي و رهنمودهاي آموزگار دلسوز خود به نظاره بنشيند . نسيم روح افزاي انقلاب خميني و مبارزات خلق  خروشيده ايران كه از سال 1341 شروع ، با تصويب لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي همراه شده بود ، خانواده شهيد بخصوص پدر را كه داراي مايه هاي اجتماعي لطيف تر و به گواه همگان از كياست و ذكاوت ذاتي بر خوردار بود را با خود همراه ساخت  و آنجا بود كه فرزندان خميني در گهواره ها  نضج گرفتند و زمينه برچيدن بساط پلشتان و سلطه 2500 ساله ياران و خدايان  فرعوني را فراهم آورد . سالهاي زندگي و رهايي و سالهاي عشق سه مقطع متمايز و مشخص زندگي عبدالكريم بود . از خلوت تپه‌هاي ماهور، سكوت  روحاني شب هاي روستا ، نجابت روستا زادگي ،تعاليم پدر و پرتوهاي غير قابل انكار ظهور خميني روحي آسماني در كالبد زميني آن شهيد هبوط كرده بود  تا با لطف الهي و به مدد گوشه چشمي ، راه توبه را سالك شود.و به كوي حقيقي رخت رجعت بربندد . در گرماگرم نهضت اسلامي و طوفان قهر ملت انقلابي با سن كم به فعاليت و همكاري با نيروهاي فعال در اين حوزه پرداخته و با شجاعت  زايدالوصفي از هيچ كاري دريغ نمي نمود . خاطرات دوستان و حتي برخي شعارهاي به جامانده از آن ايام در و ديوار روستا تابلوهاي زيبايي از حضور آن سرو قامت را به تصوير كشيده اند . هر چند متاسفانه ضعف امكانات و  مضايق مالي و فرهنگي ،عدم احساس مسئوليت دستگاههاي مربوطه و فقدان مديريتي شايسته و توانمند ، مانع  از آن شدند تا حتي باريكه اي از حضور مستند آن شهيد را در اختيار داشته باشيم و همه اينها  جاي تاسف و سؤال دارد . دگرگوني و تحول روحي عظيم را در زندگي مادي و معنوي آن شهيد را بوضوح مي شد احساس كرد. تقدم در سلام تواضع در برخورد مشاركت در كليه برنامه‌هاي مذهبي و انقلابي حضور در مراسمهاي سنتي ، مردمي ، وفا در دوستي ، مروت و مردي در ارتباطات ، تقيد به فرايض بخصوص در سالهايي كه به قول خود ، خود را پيدا كرد ،  سر زدن به تمامي اقوام و صله رحمي مثال زدني كه جاي خالي او را بيشتر نمايان كرده است . حضور و سر زدن به بزرگان قوم  به ويژه پدر بزرگ و مادر بزرگ و ايجاد رابطه‌اي قومي با ايشان ،جهت دادن تحسين برانگيز مراودت با سايرين در چار چوب و مقياس جبهه اي بودن ، اهل عمل بودن ، پرهيز از گرافه گويي از مظاهر آشكار و از جلوه‌هاي آن شهيد عزيز بود .

    سرانجام زرين ترين برگ هاي زندگي آن مرد سعيد در جبهه ورق خورد و آسماني ترين لحظات را در كنار كلاشينكف يا  بر فراز لودر  در تپه هاي رملي غرب و جنوب غرب گذراند . گردنه هاي صعب العبور  كوه هاي كردستان ،سنندج و بانه . پاوه و مهاباد هيچ گاه غريو دشمن شكن آن مرد بزرگ را فراموش نخواهند كرد . و چقدر زمانه جفاكار است تا شيركوهي كردستان را در زمين  خفته بيند . هنوز همسنگران  فرياد بلند آن بالا بلند را بر فراز لودر در هنگامه‌اي كه آتش تهيه دشمن ، نسيم مرگ را ارمغان مي آورد در گوش دارند . وعده پيروزي آمد لشكر قرآن به پيش اي خدا جويان به زير بيرق يزدان به پيش . جنگ را تنها و تنها زمين مي تواند واگويه كند و هم اوست تا دايه نا دلسوز  رزمندگان به پا افتاده اش باشد . شجاعت عبدالكريم و خيل عظيمي چون او نيز به اين سياق  به قيام قيامت سپرده خواهد شد تا آنگاه كه در ، يوم تبلي السرائر ،  حماسه جاويدان فرزندان خميني بزرگ روي حقيقي خود را  عيان كند . فرماندهان و همسنگرانش از دلاوريهاي كم نظير او فراوان گفته اند كه دپو كردن و احداث خاكريز در زمين مسطح عملياتي در مقابل تير مستقيم دشمن نمونه اي از آن است . حضور او در در خط مقدم جبهه و بيان جملات حماسي و شجاعانه در قالبهاي دوستانه و به صورت شوخي   به همرزمان در آن عرصه ها  به او روحيه مي داد و غرور مي بخشيد . داستان  حماسه حضور او در جنگهاي كردستان و آنچه در آن ايام از بي اطلاعي از او بر خانواده  گذشت  هيچ وقت فراموش نخواهد شد . فرزند رشيد وطن در گمنامي محض در سكوتي ساده و بسيجي پولاد مردي بود كه هرگز شناخته نشد . شهرهاي كردستان ، سنندج ،مهاباد ،به سخن در آييد كه  فرزندان وطن در اين ايام به شدت زهرآگين شده است . شهيد غيرت ،عزت و روح ايمان و عشق و رمز ماندگاري را زمزمه  نماييد . رملهاي تفتيده سرزمين شلمچه ، ارتفاعات پرغرور غرب ، از مرداني بگوئيد كه تا بودند ، ماندند و آنگاه صبورانه در خاك نشستند . قريب 400 روز خدمت در جهاد سازندگي هماورد گاهي بود تا قلب سنگرساز بي سنگر را با شمايل تكرار نشدني سرداران بدر ،چفيه اي به دور سر كه گونه هايش از اطراف آويزان بود و لبخندي هميشگي بر لب و عروقي پيشاني نواز ، هيبتي از او ساخته بود كه او را لايق آسمانها كرد . قامتي به جرات بلند تر از 2 متر . رخساري گندمگون ،چفيه اي به دور سر كه گونه هايش از روي شانه هايش  آويزان بود. لبخندي هميشگي بر لب. مالك اشتري را تداعي مي نمود كه اين بار عزيز خميني آن را هبوط آدميان ساخته بود . رود خانه وحشي اروند  در شب عمليات والفجر 8 هيچگاه شير مردان خط شكني را كه فقط و فقط به اذن آسمان ها  و به مدد عصاي موسي به دل درياها زدند . از خاطر نخواهد برد . آري ، فاو آخرين آورد گاهي بود كه اين علمدار سپاه خميني ، بيقراري ، تلاطم و شيفتگي خود را به امواج تكرار نشدني آن سپرد . تا غربت سرزمينهاي غريب را  نردبان صعود قرار دهد . و آنجا بود كه شاهد ،سرانجام شهادت سر رسيد .

    در روز 29 فروردين 1365 پس از تثبيت نصبي مواضع ، فرمانده و بچه ها  تصميم مي گيرند نگذارند تا جنازه 6 تن از همرزمان كه در درگيري هاي نزديك درياچه به شهادت رسيده بودند جابماند ، و آنان را عقب  بكشند از ميان رانندگان لودر ، عبدالكريم كه اينك پاسدار وظيفه سپاه است مي پذيرد تا به چنين  عمل شجاعانه اي دست زند . تجارب گذشته ، شجاعت ، بي باكي و شوق وصال دوست او را به خط آخر مي رساند . تنها آنان كه زمينهاي مسطح و خاكي  از هر گونه عارضه اين منطقه را ديده اند  ميدانند اين كار يعني چه ؟

    دو نفر از ديگر همرزمان نيز در پناه لودر عبدالكريم را همراهي مي كردند . پيكرهاي مطهر شهيدان در بيل لودر قرار گرفته و به عقب  منتقل مي گردد  تا قلبهاي از تپش باز ايستد ، و اضطراب جاي خود را به شور و شوق دهد . پس از ابراز تحسين و احساسات فرمانده به عبدالكريم پيشنهاد 10 روز و به همرزم ديگرش 5 روز مرخصي تشويقي پس از پايان عمليات مي دهد . عبدالكريم كه گل از گلشن شكفته بود و هيچ كس را نمي شناخت از فرمانده خواست اگر قرار است به مرخصي بروم 25 روز به من مرخصي بده تا امر ازدواج را بيش از اين به تاخير نيندازم و به شوخي مي گويد : بگذاريد بروم تا نصف ديگر ايمانم را بردارم و بيايم همه متعجبند كه اين حال، عبدالكريم دردمندانه و سراسيمه يكي از آنان را در بغل مي گيرد و فرياد مي زند خدايا رفقايم شهيد شدند . در همين حين متوجه گرمي پشت سر و گردن خود مي شود . وقتي دست خونينش را مي بيند رو به فرمانده مي كند و مي گويد من تركش خورده ام و آنگاه او در كنار رفقاي وفادار مي‌ماند . فرمانده با دستپاچگي امداد را خبر مي كند . فرمانده نيز در آمبولانس سوار مي شوند و حاضر نيست عبدالكريم را تنها بگذارد . عبدالكريم به بيمارستان اهواز منتقل مي شود و تمام تمهيدات به كار گرفته مي شود . مقدمات  اعزام مجروح انجام مي شود . اما دريغ كه آن لحظه نوشيدن شربت شهادت فرارسيده و ستاره درخشان اين سنگر ساز بي سنگر به سوي بي نهايت به پرواز در آمده بود .

    اگر چه سرخ مي افتيم امروز                  ولي فردا كه بر خيزيم سبزيم

    و سر انجام شاهد شهادت سر رسيد و در بامدادان روز 30 فروردين سال 1365 در حالي كه هنوز غبار جبهه از سر و رويش پاك  نشده بود  به شوق زيارت سرزمين نينوا تب ، عشق به اسلام و ولايت مي سوخت آن سرباز  رشيد اسلام به ديار دوست شتافت و به شهيدان انقلاب محمدي پيوست . بانداژ هاي دست و تاولهاي شديد پيوست حكايت گر شيميايي شدن اين شهيد در چند ماه قبل از شهادت بود . پس از شهادت به پاس فداكاري هاي او يكي از موقعيت هاي منطقه عملياتي رابه نام جاويدانش نامگذاري كردند . و اين هنوز قصه نا تمام يكي از فرزندان كربلاي خميني بود كه عاشورايي به مقام جانبازي مي رسيد و آن گاه افتخار شهادت را نصيب برد .

    از زير سايه قرآن گذر كردند                   بر سايه هاشان آب پاشيديم

    آلاله كوه و كمر گشتند                          در جبهه ها تابوت برگشتند

    هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق

    ثبت است  بر جرايده عالم دوام ما

    د
    ادامه مطلب
    وصيت نامه شهيد  عبدالكريم شوركي

    به نام هستي هستي بخش

    ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عن ربهم يرزقون

    كشته شدگان در راه خدا را مرده مپنداريد كه آنان زنده و در نزد خدا روزي مي خورند .

    پس از درود به رهبر انقلاب اسلامي ايران خميني كبير وصيت نامه را آغاز مي كنم و ستايش خدا را كه مرا به صراط مستقيم هدايت كرد و در هدايتش را بر قلبمان باز نمود و توفيق جهاد و فداكاري را نصيبم كرد چنانكه بتوانم به خلوص نيت و قوت قلب  عزم وجزم در راهي كه عاشقان بر صفي بي انتها راه مي پيمايند  قدم بردارم و با معلمان و متقيان و راهيان كوي شهادت در راه خدا همراه شوم و صراطش را چنان بپويم كه شايسته است . پروردگارا مشتاقان لقايت را بپذير كه چشم اميد به ديدار تو دارند و در راه حراست از دينت جانفشاني مي كنند  ، جسم و جان بي مقدارم آنچنان ارزش ندارد كه براي رضايت آن را فدا كنم . من به مردم ايران مي گويم ، در اين هويت الهي (انقلاب اسلامي) و اين پرتو آن و حسين  زمان و حكومت جمهوري اسلامي را كه ثمره تلاش و جانفشاني بهترين فرزند اسلامي است  بدانيد كه اينها نوري است كه از جانب  خدا در قلب هاي مطهر امت ما تابيده است . روحانيت را حمايت  كنيد تا انقلاب اسلامي ما طريق هدايت را همچنان بپيمايد . چرا كه روحانيون متعهد ما بازوان  پر توان ولي فقيه ، امام عزيز ما نور دو چشمان و پير  طريقتمان را با خودتان  حراست كنيد و قلبتان با او باشد . چرا او نائب بقيه الله‌الاعظم حجه بن الحسن و اميد محرومان و مستضعفان و نور چشم ره پويان است . از او  پيروي كنيد كه سعادت دنيوي و اخروي شما در گرو پيروي از اوست . حركت هاي انحرافي  دشمن داخلي و خارجي را با قوت در هم كوبيد چرا كه كيد آنها بسيار است و آگاهي سياسي ، عقيدتي و فرهنگي خود را تامل و تفكر در منابع فقه بالا بريد و انقلاب اسلاميمان را از اين لحاظ غني سازيد . من به پدر و مادرم و خواهر و برادرانم چنين مي گويم : گمان نكنيد كه از ميان شما رفته ام .در نماز هايتان و دعاهايتان در كنار خود جايگاهي براي من بگذاريد  تا يقين پيدا كنيد كه حاضر و شاهدم . و اين  فكر در شما خطور نكند كه جسم بي ارزشم در شما ايجاد محبت كرد . نه اين روحم و اتصال به خدا و اعتقاد به  اسلام آن محبت الهي را در دل شما بر پا كرد .

    با سپاس                                                     عبدالكريم شوركي

     

    يا رب قسم به سينه خونباز هر شهيد

    به مادران داغديده افگار هر شهيد

    بنما عذاب بيش از حد بهر قاتلش

    لعنت زما به قاتل خونخوار هر شهيد

    خدا حافظ شقايق هاي فكه

    خدا حافظ ،جبهه

    خدا حافظ  نيزارهاي غم‌انگيز مجنون

     

     

    شعري در وصف شهيد

    اي كه هر دم مي درخشي همچو مهتاب زمين

    اي كه فرهنگ  شهادت گشته با خونت عجين

    تو صداي چك چك آبي كه در بطن سكوت

    مي شكافي قلب ظلمت را ز شوق لايموت

    سان چه سودا كرده اي خود با خداوند يقين

    اي كه ماوا گشته روحت با ملائك در برين

    اي كه تلميذي به درس مكتب سرخ حسين

    چون ادا كردي تو لبيك شه پير خمين

    مي دهم سوگند خدا بر فرق پرخونم ولي

    گر بخواهيد قدر من بعد از امام، رهبر علي

    اي كه روحت گشته صيقل با هزاران در ناب

    اي كه اكنون  بر گرفته از تو نور ، آفتاب

    تو شهيدي ، شعله اي از آنچه مي سوزي چو شمع

    غيرتي پروانه داري در ميان فرد و جمع

    كاظما داني مقام ارج و والاي شهيد

    هر مقامي مي شود خاك كف پاي شهيد

    شاعر: كاظم فرشچي
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارشوركي
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x