مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید صادق میگلی

1681
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام صادق
نام خانوادگی ميگلي
نام پدر حبيب
تاریخ تولد 1338/02/13
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1357/08/07
محل شهادت بوشهر
مسئولیت -
نوع عضویت ساير(شهيدانقلاب)
شغل دانش آموز
تحصیلات دوره دبيرستان
مدفن بوشهر
  • زندگینامه
  • خاطرات
  • شهيد صادق ميگي نژاد در سال 1338 در شهرستان آبادان در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود و در سال 1342 به اتفاق خانواده‌اش به وطن اصلي خودبه شهرستان بوشهر هجرت مي كند وي از سال 1343 دوران تحصيلات ابتدايي را در دبستان شهيد عاشوري سپري نمود دوران راهنمايي و دبيرستان را تا قبل از شهادت در دبيرستان سعادت طي كرد وي فردي بسيار باهوش با ايمان بود وي هميشه مردم را جهت شركت در راهپيماييهاي ضد رژيم شاه تشويق مي كرد صادق هميشه مورد تعقيب وشناسايي مامورين رژيم شاه بود صادق در ساعت8/30 دقيقه بامداد مورخ 57/8/17 هنگامي كه قصد دارد در جمع دانش آموزان در دبيرستان سعادت بپيوندد مورد تيراندازي ماموران شاه قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب

    خاطره خدیجه میگلی خواهر شهید، از صادق میگلی
    سخن گفتن از صادق خاطره نیست بلکه گفتن از حال اوست در این زمان، شیرین زبانی، خوش روئی، ادب، متانت او همیشه بر دل خانواده اش ماندگار است. ما اصالتاً اهل آبادان هستیم ولی محل سکونت ما از همان اوائل انقلاب در خرمشهر بود بیاد دارم، هنگامی که صادق به دنیا آمد من تقریباً نوجوان بودم و فرزند ارشد خانواده و صادق اولین برادری بود که من دارا می شدم بنابراین شوق و اشتیاق زیادی هنگام تولد او داشتم.


    در پوست خود نمی گنجیدم تا که صادق پا به عرصه وجود گذاشت که مصادف بود با میلاد خجسته امام جعفر صادق(ع) بنابراین شور و سرور زیادی در شهر برپا بود.


    دقیقاً همان روز شاه پل خرمشهر را افتتاح کرده بود خانم همسایه ای داشتیم که برای عیادت مادرم آمده بود و می گفت خانم میگلی اسم پسرت را انتخاب کرده ای مادرم گفت: فعلاً نه، تا پدرش برگردد و او ادامه داد و گفت به دلیل ورود شاپور شاه نامش را شاپور بگذارید. مادرم به شدت مخالفت کرد و گفت: امروز عید بزرگی است و چگونه با وجود نام صاحب عید، نام شخص دیگری را به احترام ورود شاه روی فرزندم بگذارم. بنابراین با موافقت پدرم نام او را صادق گذاشتیم.


    صادق همچنان بزرگ می شد و به نجابت و بزرگی او هم نیز افزوده می شد تا این که من ازدواج کردم و از خانه پدری ام جدا شدم ولی به دلیل کشش و دوستی عجیبی که با صادق داشتم صادق هم مثل من به عنوان عضوی جدید در خانواده پذیرفته شده بود تا این که خانواده پدری ام تصمیم گرفتند به بوشهر نقل مکان کنند.


    من طاقت دوری صادق را اصلاً نداشتم و با این وجود صادق در طول ماه حداقل دو الی سه بار به دیدنم می آمد تعطیلات تابستان را کاملاً در کنارم بود. یاد دارم یک مسافرت که همراه هم رفته بودیم آن قدر به خود و اطرافیانمان خوش گذشته بود که هنگام برگشتن برسر صادق مسافران دعوا می کردند که در کنار کدامیک بنشیند.


    خوش روئی و خوش طبعی او زبانزد خاص و عام بود اگر گاهی، اتفاقی، کسی در طول مسیر به خواب می رفت بالای سر او می رفت و با گوش هایش بازی می کرد تا او را از خواب بیدار کند و می گفت اگر برگشتیم و از ما سئوال کردند کجا رفتید چه دیدید و چه شنیدید چه بگوییم؟ بیدار شوید و طبیعت را نگاه کنید و لذت ببرید.


    به پدر و مادرم بسیار احترام می گذاشت اگر مادرم گاهی ناراحت بود مانند بچه های کوچک خود را در آغوش او می انداخت و او را می بوسید پدرم هم بازنشسته بود در کارها و امورات خانه هم خیلی کمک می کرد دوران به خوبی می گذشت تا این که مدتی بود صادق به خرمشهر نیامده بود طی تلفنی از پدرم شنیده بودم که گرفتار مسائل انقلابی است و از درگیری های پی در پی او برایم می گفت. به پدرم گفتم که از این کارهای او جلوگیری کند ولی پدرم می گفت چگونه از کاری که با تمام وجودش به آن عشق می ورزد جلوگیری کنم من او را دوست دارم و هم چنین هر چه را که او دوست بدارد دوست می دارم. تا این که به آرزویی که بارها آن را به زبان آورده بود رسید.


    و من در داغ شیرین او سالهاست که می سازم و هم اکنون با یاد برادر شهیدم و دیگر شهیدان این مرزو بوم زندگی می کنم و سعی می کنم خوی، صفت و منش مردانگیشان را تا خون در رگهایمان جاری است به عمل رسانم.

    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربوشهر
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x