(1) ویراست اول

«مادر شهيد»
حميد در دوران كودكي، بسيار مهربان، مؤدب و دوست داشتني بود و در سال‌هايي كه به مدرسه مي‌رفت، هميشه جزء ممتازان مدرسه بود. او علاقه‌ي فراواني به تحصيل و يادگيري علم و دانش داشت و اخلاقش طوري بود كه هيچ وقت باعث آزار و اذيت ديگران نمي‌شد.
او قبل از شهادت به برادر خود وصيت كرده بود كه بعد از من از پدر و مادرم مراقبت كن! حميد، از همان دوران كودكي، بسيار فعال بود و در همين حال، شيطنت‌ها ي خاص خود را نيز داشت.
روزي همسرم (خدا بيامرزش!) بخاطر كاري كه حميد انجام داده بود به دنبالش مي‌دويد تا او را بگيرد و كتك مفصلي بزند. ولي چون حميد بسيار جوان بود، پدرش نمي‌توانست او را بگيرد. همسرم سه بار حميد را دور روستا دواند ولي موفق نشد او را بگيرد. در همين هنگام يكي ديگر از پسرهايم را گرفت و چون خيلي عصباني بود، كتك مفصلي به او زد!
حميد با وجود سن كمي كه داشت، تعصب خاصي روي اسلام داشت و هميشه به برادرهايش توصيه مي‌كرد كه راه او را ادامه بدهند و نگذارند كشور به دست بيگانگان بيفتد.
حميد عاشق شهادت بود و خداوند هم بالاخره توفيق شهادت را نصيبش كرد. من افتخار مي‌كنم كه پسرم را در راه دين و وطن، راهي كه خود انتخاب كرده بود و به حق بهترين راه بود، از دست داده‌ام.

درباره‌ي پدر و مادر شهيد
حميد جعفري از پدري به نام «اسماعيل» و مادري به نام «روشن بهمني» متولد گرديد. شغل پدر شهيد، ناخدايي و كشاورزي بوده و ايشان از طريق سير و سفر در دريا امرار معاش مي‌نموده‌اند. او در برخي از ماههاي سال نيز مبادرت به انجام كار مقدس كشاورزي مي‌كرده است.
از كارها و اعمال نيك اين بزرگوار، جمع‌آوري پول جهت ساخت مسجد روستا بوده است.
ايشان با توجه به شخصيت و وجهه‌ي مثبتي كه در بين مردم داشت، از كساني كه صاحب مكنت و ثروت بودند، درخواست كمك جهت ساخت مسجد كرد و در اين امر خير، خود پيشقدم شد و توانست كار را به اتمام برساند. اسماعيل، خود باني مسجد شد و تا زنده بود هميشه در كنار مسجد و با مسجد بود.
مادر شهيد جعفري نيز هم اكنون ( تا زمان تحرير اين كتاب) در قيد حيات است و داغ فرزند و گذشت ايام باعث شكسته شدن او شده است.

 

(2) ویراست دوم

خاطرات مادر شهيد حميد جعفري (بيان سجاياي اخلاقي و ويژگيهاي او از زبان مادر )

شهيد حميد جعفري دوران كودكي فردي بسيار مهربان ، مؤدب و دوست داشتني بود و در در سالهايي كه به مدرسه ميرفت هميشه جزء ممتازان مدرسه بود و علاقه فراواني به تحصيل و يادگيري علم و دانش داشت مادر شهيد ادامه ميدهد : ايشان اخلاقشان طوري ب كه هيچ وقت باعث آزار و اذيت ديگرا نمي شد و هميشه اطرافيان ، دوستان به نيكي از او ياد مي كنند قبل از شهادت شان به برادر خود وصيت مي كند كه بعد از من از پدر و مادرم مراقبت كن حميد از همان دوران كودكي بسيار فعال بود و در حين حال شيطنت ها ي خاص خود را نيز داشت روزي مرحوم پدر حميد براي كاري كه انجام داده بود به دنبالش مي دويد تا او را بگيرد و كتك مفصلي به او بزند ولي چون او بسيار جوان بود به پدرش نمي توانست او را بگيرد سه بار او را دور روستا دواند ولي موفق نشد او را بگيرد در همين هنگام يكي ديگر از پسرهايم را گرفت و چون خيلي عصباني بود كتك مفصلي به او زد .

حميد با وجود سن كمي كه داشت ولي تعصب خاصي به اسلام داشت و هميشه به برادرهايش توصيه مي كرد كه راه او را ادامه دهند و نگذارند كشور به دست بيگانگان بيفتد . حميد از دوران كودكي هنگامي كه تحصيلات دبستان را شروع كرد علاقة زيادي داشت قرآن را نيز ياد بگيرد و بالاخره موفق هم شد و در روزهاي تعطيل تابستان هميشه قرآن در دست داشت و مي خواند و هر وقت در خواندن برايش مشكلي پيش مي آمد از برادرهايش مي خواست تا برايش توضيح دهند .

مادر شهيد جعفري مي گويد :

حميد عاشق شهادت بود و بالاخره خداوند توفيق شهادت را نصيبش كرد و من هم افتخار مي كنم كه پسرم را در راه وطن ، راهي كه خود انتخاب كرده بود و به حق بهترين راه بود از دست دادند .

¯¯¯¯¯

مختصري از مشخصات و زندگي اوليا شهيد حميد جعفري

حميد جعفري از پدري به نام اسماعيل  و مادري به نام روشن بهمني متولد گرديد .

شغل پدر شهيد جعفري ناخدايي و كشاورزي بوده است . ايشان از طريق سير و سفر در دريا امرار معاش مي نمود و در برخي از ايام سال مبادرت به امر مقدس كشاورزي مي نمود .

از كارها و اعمال ما تأخر اين بزرگوار ، جمع آوري پول جهت ساخت مسجد اين روستا بوده است .

ايشان با توجه به وجه مثبتي كه داشت از كساني كه صاحب مكنتي بودند درخواست كرد جهت ساخت مسجد اقدام كند كه در اين امر خير خود پيش قدم شد و توانست كه كار را به اتمام برساند . خود او نيز باني آن شد و تا زنده بود هميشه در كنار مسجد و با مسجد بود تا جان به جان آفرين تسليم نمود و در همان مسجد كه به نام طاهر زمان شناخته مي شود دفن گرديد .

مادر شهيد جعفري نيز كه هم اكنون در قيد حيات است و داغ فرزند و گذشت ايام باعث شكسته شدن او شده (تا تحريراين كتاب) خانه دار است و در امورات خانه به عنوان يك پير با تجربه از ايشان و وجود با بركتش استفاده مي شود .

واقعاً مادران شهيدان قابل احترام و تكيه مند . خداوند توفيق دهد كه آنها را فراموش نكنيم .