مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید اسدالله بهادری

954
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام اسدالله
نام خانوادگی بهادری
نام پدر علی
تاریخ تولد 1340/01/01
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/05/12
محل شهادت العیمه
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت پاسدار
شغل پاسدار
مدفن جم
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • در سال 1340 در روستای گندمزاراز توابع شهرستان جم ، در یک خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود . در سن شش سالگی قدم به مدرسه گذاشت و دوران دبستان را در مدرسه سروش اکبرآباد گذراند.دوران متوسطه را در دبیرستان طالقانی کنگان سپری نمود و در سن 24 سالگی به مریم نوری ازدواج کرد .

    او در سال 19/10/60 برای اولین بار به سمت جبهه های خونین نور علیه باطل شتافت . این مجاهد نستوه در تاریخ 12/6/65 عاشقانه ندای حق را لبیک گفت و به شهادت رسید. پس سالها گمنامی پیکر پاک این شهید بزرگوار در سال 1377 با شکوه هر چه تمامتر بر دوش امت حزب الله و همیشه در صحنه تشییع و در گندمزار  به خاک سپرده شد تا همواره زیارتگاه عاشقان و عارفان و جهادگران فی سبیل الله باشد.
    ادامه مطلب
    قال رسول الله (ص):

    ما من قطره احب الی الله (عزو جل) من قطره دم فی سبیل الله.

    هیچ قطره ای در پیشگاه خدا محبوب تر از قطرهء خونی که در راه خدا جاری می شود نیست.

    با توکل بر خدا که همهء هستی ما در ید قدرت اوست و با حمد و ستایش او ، که نعمات فراون بر ما ارزانی داشت ، وصیت خود را می نویسم.

    الآن که دارم این کلام را می نویسم نمی دانید از هیجان اینکه می خواهم به جبهه ی حق علیه باطل و نور علیه ظلمت بروم، چقدر خوشحالم . به نحوی که در پوست خود نمی گنجم. بهترین، لذت بخش ترین لحظات تمام عمر و زندگی ام ، همین است . زیرا یک تنسان گنهکار و شرمنده و بی نهایت کوچک ، به سوی معبودش عروج می کند. خدایا کاش هزار جان داشتم و به خاطر رضای تو در راه دین و کربلای ابا عبدالله الحسین (ع) می دادم. این بنده حقیر که خواهان شهادتم نه اینکه می خواهم از دنیا راحت شوم بلکه اگر زندگی ام سر ا پا گناه و تقصیر بود میخواهم شهادت را با آغوش باز فرا خوانم تا اگر در حال زندگی ام باعث رشد مردم نشدم با خون خود این مطلب را جبران کنم .

    اما یاران و برادران خداحافظ. خون و جان این حقیر کمتر از آن است که بتوانم با خدای خودم معامله کنم. دراین میان، یک واسطه خوب احتیاج دارم و آن واسطه چه کسی می تواند باشد ؟ چه کسی مهمتر از روح خدا«خمینی بت شکن»؟

    از ملت ایران خواهشمندم همان طور که امام فرمود مسئله اصلی جنگ است . جنگ را فراموش نکنید و اگر شهید شدم جای مرا پر کنید. مادر خداحافظ برادرانم خداحافظ، خواهرانم خداحافظ.

    به گفته ء شهید «دست بالا» لباس «پاسداری » اگر چه رنگش سبز به نظر می رسد ولی آن را بالا بزنی سرخ است و مملو از خون شهید . از برادران پاسدارم تقاضا می کنم که قدر این لباس سرخ رنگ را بفهمید. مبادا تو که پاسدار هستی، بدون رضای خدا کار بکنی و روی هوای نفس خود.

    در پایان تقاضا دارم اگر شهید شدم مرا در زادگاه خویش ،جم یا گندمزار دفن کنید.

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب

    خاطراتي از همسر شهيد


     شهيد سومين فرزند خانواده ومتاهل مي باشد شهيد در حمله بدرـ رمضان ـ بيت المقدس ـ فاو وغيره … شركت داشته است . آخرين اعزامش 2 ماه طول كشيد كه طي آن شهيد شد . شهيد روحيه اي خيلي خوبي داشت علي رغم اصرار خانواده اش براي ماندنش او خيلي اصرار داشت كه به جبهه برود از خصوصيات برجسته ي او ايمان و اخلاق و سر بزير بود و هميشه كم حرف بود و هميشه كم حرف بود و هميشه پيش سلام بود او هميشه نماز شب مي خواند و هميشه دوشنبه و پنج شنبه روزه مي گرفت . ما از دوستان و هم رزمانش كه ازجبهه برگشته بودند شنيديم و بعد پسر برادرش را به منطقه جنگي فرستاديم تا مراسم به جهت شهادتش گذاشتن . همسر شهيد مي گويد هنگامي كه خبر شهادتش را شنيديم باورم نمي شد چون هنوز جسدش را نديده بودم و به من گفته بود 5 محرم برمي گردم لباس سياه برايم بگير . يك روز ماه رمضان بود از سپاه آوردنش چون كرده بود چون قبلا به سرش آرپيچي خورده بود و دكتر به او گفته بود كه روزه برايش ضرر دارد و ما هر كاريش كرديم گفتيم روزه ات بشكن گوش نكرد . و به نمازش بسيار اهميت مي داد و هميشه نمازش سروقت مي خواند و هيچ وقت نشده بود كه قضا شود و او جانباز بود او به جوانان سفارش مي كرد كه نماز بخوانند و درس بخوانند و تحصيلات عالي داشته باشند و به همسرش مي گفت : كه به دخترم بگو كه به دانشگاه برود .

    از جامعه انتظار داريم كه راه شهداء ادامه دهند و تا خون شهداء هدر نرود . شهيد 23 سالگي ازدواج كردند و 5 ماه بعد شهيد شدند و همسرش 2 ماهه باردار بود او قبل از شهادتش نام نيز براي فرزندش انتخاب كرده بود و حتي لباس دخترانه و پسرانه نيز خريده بود كه شايد دختر باشد يا پسر .

     

    نام شهيد: اسدالله بهادري

    نام پدر : علي بهادري

    نام همسر : مريم نوري


     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارجم
    قطعهگلزار شهدای گندمزار
    وضعیت پیکرمشخص
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x