مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید حسین غلامی

1040
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام حسين
نام خانوادگی غلامي
نام پدر علي
تاریخ تولد 1337/01/31
محل تولد بوشهر - دشتی
تاریخ شهادت 1360/01/08
محل شهادت فياضيه
مسئولیت فرمانده گردان
نوع عضویت پاسدار
شغل پاسدار
تحصیلات پنجم ابتدايي
مدفن كنگان
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • خاطرات
  • پاسدار شهيد حسين غلامي در سال 1337 در روستاي فقيه احمدان از توابع شهرستان دشتي ديده به جهان گشود . وي بسيار مهربان و دلسوز بود . هر چه داشت متعلق به همه خانواده بود . اگر لحظه اي از خانواده دور مي شد همه خانواده براي وي دلتنگ مي شدند . هميشه شاداب و خندان بود . آرزو داشت به همه كمك كند تا مدارج عالي علمي را طي كنند .در سن هفت سالگي راهي مدرسه شد و تحصيلات خود را تا ششم ابتدايي ادامه داد . اما به علت فقر مالي مجبور به ترك تحصيل شد . براي كمك به پدر به كار كشاورزي و دامداري پرداخت . در هنگام پيروزي انقلاب اسلامي در همه راهپيمايي ها حضوري فعال داشت . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران وي به عضويت بسيج درآمد و بعد از آن وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد . از اين طريق به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گرديد . وي در تاريخ 8 / 1 /60 به درجه رفيع شهادت نايل گرديد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
    ادامه مطلب
    رفتنم به جبهه به توصيه هيچ كس نمي باشد . بلكه  خواسته خودم مي باشد . وظيفه شرعي كه خدا به عهده مسلمان ها گذاشته است . من به جبهه مي روم تا ديني كه خداوند به عهده ما گذاشته است بتوانم ادا كنم . سفارش به پدر , مادر و بستگانم اين است :  اگر من شهيد شدم در سوگ من گريه نكنيد . بخاطر من  ناراحت نباشند  . شهادت نعمتي است كه خداوند به همه كس عطا نمي كند . بلكه به افرادي مي دهد كه واقعا خواهان شهادت در راه خدا هستند .  اگرمن شهيد شدم بزرگترين افتخار شما اين است كه در روز قيامت در صف پدر و مادر شهداء باشيد . افتخار كنيد  شما هم مثل هزاران مادر جوان داده باشيد. من هم مانند بسياري از جوانان پر شور دلم مي خواهد روز قيامت در صف شهداء باشم . 
    ادامه مطلب
    شهيد به روايت همسر

     

    ما در اواخر سال 1358 در مراسمي ساده و مطابق با ارزشهاي اسلامي  با هم ازدواج نموديم . شهيد فردي خوش اخلاق و خنده رو بود . با همه مردم مراوده داشت . در سلام كردن پيش دستي مي نمود . نظر خاصي به فقرا داشت . كوچك نفس بود  و در برابر اعتقادات مذهبي و ديني خود هرگزكوتاه نمي آمد . در منزل بسيار با اخلاق و خوش رفتار بود . از نظر مالي , روحي و جسمي هميشه پشتيبان خانواده بود .ما يك فرزند پسر داريم . در زمان شهادت همسرم من باردار بودم . با توجه به مصيبت وارده بر من و روحيه اي كه داشتم بسيار نگران فرزندم بودم . خوشبختانه سالم متولد شد و شباهت زيادي به پدرش دارد .شهيد  يك هفته قبل از شهادتش نا مه اي برايم نوشته بود و گفتته بود كه اگر خدا بخواهد هفته آينده به خانه بر مي گردم . ما بسيار منتظر آمدنش بوديم كه يكي از دوستانش خبر آورد  حسين زخمي شده است . اما من شب قبلش خواب ديده بودم و مي دانستم اتفاق خاصي افتاده است .

     

    معصومه  احمدي
    ادامه مطلب
    خاطراتي از مادر شهيد

     

    شهيد سومين فرزند خانواده بوده است .اولين اعزام 3 ماه طول كشيد و در همين اولين اعزام شهيد شده و او با همسرش 8 ماه زندگي كرده است . با روحيه اي شاد و ايمان كامل به جبهه رفته بود . او هميشه در خانه اخلاق خيلي خوبي داشت وايمان و تقواي او زبانزد خاص وعام بود و همه از او تعريف مي كردند و همسر او سه ماه اش بود كه شوهرش شهيد شد . از طرف سپاه بوشهر مطلع شديم كه شوهرم شهيد شده است چون او سپاهي بود.

    اين خبر در لحظه ي اول مرا بسيار دگرگون كرد و بعد ها كه فهميدم درجه ومقام او نزد خداوند چقدر بالاست سعي كردم از غم و اندوه هاي خودم كم كنم .

    من و شهيد هميشه مرتب به پدر و مادر شهيد سر مي زديم چون پدر شهيد مريض بود او به فقراء نيز كمك فراواني مي كرد و به ما توصيه مي كرد كه اين كارها انجام بدهيد او به رهبر خيلي عشق مي ورزيد و هميشه سخنان ايشان را ضبط مي كرد . همسر شهيد مي گويد بعضي وقتها در خواب مي بينم كه من و شهيد همانند گذشته با هم زندگي مي كنيم . او به همسرش مي گفت كه كتابهاي شهيد مطهري را مطالعه كند و سرمشق زندگي خود قرار دهد . شهيد هيچ گاه نماز و روزه اش ترك نكرده و سعي مي كرد كه هيچ گاه گناه نكند و در يكي از نامه هاي خود ذكر كرده بود كه بيشتر از يك سال ديگر زنده نمي ماند . يك شب ساعت 2 شهيد كه در گشت شبانه بودند لنجي پر از اسلحه ي مي بيند و صاحبان اسلحه خواستند كه به شهيد جهت سكوت رشوه كلاني دهند كه قبول نكرد .و گفت: كه عشق به امام مانع از انجام اين كارم مي شود و بعد درگيري بين آنها پيش مي آيد . به جوانان توصيه داشت كه هميشه پشت رهبر را خالي نكنند و گوش به فرمان آنها باشند ومواظب توطئه دشمن باشند .

     

    نام شهيد : حسين غلامي

    نام پدر : علي غلامي

    نام همسر : معصومه احمدي

    روايت عشق :

     

    حسين سومين فرزند خانواده مي باشد . تقوا و ايمان اش زبان زد خاص و عام بود . من و حسين مرتب به پدر و مادر حسين سر مي زديم . از حال و احوال آنها جويا مي شديم . حسين بسيار دوست داشت به فقرا كمك كند . به رهبر انقلاب اسلامي عشق مي ورزيد . هميشه سخنان رهبر را ضبط مي كرد و بارها و بارها گوش مي داد .  به من توصيه             مي كرد  كتاب هاي ديني و مذهبي را بخوانم . ما  هشت ماه با هم زندگي كرديم . بعد از آن حسين به جبهه اعزام شد و به شهادت رسيد . وقتي خبر شهادت اش راشنيدم بسيار ناراحت شدم . نمي دانستم چكار كنم . اما هنگامي كه از ارج و منزلت شهدا در پيشگاه ذات اقدس الهي آگاهي يافتم اندازه اي از اندوه من كاسته شد .  بسياري از شب شهيد را در خواب مي بينم كه مانند روزهاي اول زندگي با هم هستيم و زندگي مي كنيم . هميشه به جوانان توصيه مي كرد  رهبر را تنها نگذارند . گوش به فرمان وي باشند و مواظب توطئه دشمن باشند .

     

    همسر شهيد : معصومه احمدي

    فرزند شهيد : حسين غلامي

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاركنگان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x