مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهيدرجب خدري

177
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام رجب
نام خانوادگی خدري
نام پدر حسين
تاریخ تولد 1346
محل تولد بوشهر - بريكان
تاریخ شهادت 8/4/1367
محل شهادت شرهاني
مسئولیت
نوع عضویت ارتش
شغل
تحصیلات ابتدايي
مدفن بريكان
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • خاطرات
  • زندگينامه شهيد رجب خدري

    شهيد رجب خدري در سال 1340 در روستاي بريكان1 ديده به جهان گشود. به لحاظ موقعيت اجتماعي روستاي بريكان كه چند نفر از اهالي آن جا افرادي عالم و روحانيون با تقوايي كه در حوزه هاي علمي ديني نجف وقم تحصيل نموده اند باعث تقويت ايمان، اخلاص وتقوا در بين مردم منطقه شده است وبه همين منظور خانواده شهيد رجب خدري فرزند خويش را با اصول واحكام دين علاقه مند نموده به طوري كه از همان اوايل كودكي بيشتر اوقات در مسجد بوده است.

    متأسفانه شرايط نابسامان رژيم طاغوت و عدم امكانات تحصيل موجب شد كه وي از تحصيل محروم گردد وتنها از مكتب خانه ها اندك سوادي كسب نمايد واز اوايل نوجواني به كار وكسب در آمد براي كمك به خانواده اقدام نمود تا اينكه‌ با شور وشوق فراوان واميد حضور در جبهه ها دفاع مقدس عازم خدمت مقدس وظيفه عمومي (سربازي )شد دوره آموزشي رزم مقدماتي را در پادگان آموزشي اهواز گذرانيد وسپس مأمور به خدمت شد و در جبهه به عنوان خدمه آرپي جي زن به شكار تانك وشناسايي منطقه عملياتي مأمور شد هربار كه براي ديدن خانواده به مرخصي مي آمد بسيار با روحيه بود وشادمان بنظر مي رسيد در آخرين ديدار آرزوي شهادت نمود كه چند روز بعد در تاريخ 8/6/67 در سراه شهريه به لقاء ا… شتافت.

    1-  بندر كوچكي كه مرز ما بين شهرستان تنگستان ودشتي است
    ادامه مطلب

    وصيت نامه شهيد رجب خدري


    افوض امري الي الله والله بصير بالعباد

    با نام وياد خداي بزرگ وصيت خود را مكتوب مي نمايم از پدرم كه زحمات طاقت فرسا  در راه پرورش اينجانب نموده ومرا مذهبي ودوستار ائمه معصومين (ع) نمود كمال تشكر را دارم واز وي طلب حلاليت را مي‌نمايم همچنين از مادرم كه شبها تا صبح درامر آسايش اينجانب زحمات زياد كشيده است از وي هم طلب حلاليت را دارم واز مادر رنج كشيده ام مي خواهم كه در شهادتم صبر را پيشه نمايد واز برادرم مي‌خواهم كه پدر پير ومادر ناتوانم را سرپرستي نمايد كه راه مرا كه همانا راه شهداي اسلام مي باشد ادامه دهند وملت شريف بويژه اهالي محل به ادامه دادن راه امام وشهيدان دعوت مي نمايم واز آنان مي خواهم كه امام را تنها نگذارند وهمواره پيرو خط امام عزيز باشند.

    رجب خدري


     

     

    شعر شهيد رجب خدري

    (ميهماني لاله ها)

     

    چه پرشور بردستها ميروي

    گل سرخ پرپر كجا ميروي؟

    به پابوس كيست كز دست ما

    چنين بي سرو دست و پا ميروي

    بياد چه كس سرخوش زنده ياد

    كه از جمع ياران جدا ميرويد

    تنت را به باران اشكم سپار

    بگو تا بدانم چرا ميروي

    سوار سمند شهادت بگو

    كجا اين چنين باد پا ميروي

    دراين راه باخون گل آذين شدي

    به ميهماني لاله هاي ميروي.

     
    ادامه مطلب

    سجاياي شهيد  رجب خدري


    شهيد رجب خدري فردي متدين ومومن واز خانواده‌اي مذهبي بود وي از روحيه معنوي بسيار بالايي برخوردار بود وهر بار كه از جبهه به مرخصي مي‌آمدند روحيه اش تازه تر بود وي در زندگي اش «معنويات را بسيار موثر مي‌دانست وهميشه مي گفت: معنويات در زندگي تأثير بسزايي دارد» وبه نماز عشق مي ورزيد وخلوت خالصانه با خداوند را بسيار دوست مي داشت ودر مجالس معنوي دعاي توسل وكميل ومراسم‌هاي  مذهبي وعزاداري اباعبدالله الحسين بطور فعال شركت مي كردند ودر برگزاري اين مجالس سهم بسزايي داشتند وخواهران وبرادران خود را هميشه به اقامة نماز سر وقت تشويق مي نمود برادرش در مورد وي چنين نقل مي‌كند: وي اخلاق بسيار عالي داشت و با همه مهربان بود چنان كه با اخلاقش همه را شيفته خود كرده بود وهميشه توصيه مي‌كرد كه جمع خانوادگي بايد صميمي وبا صفا باشد. ارادت خاصي نسبت به دوستان داشت وهيچگاه نشده بود كه از دوستانش دلخوري يا ناراحتي داشته باشد وهميشه به من توصيه مي‌كرد كه دوستان خوبي را انتخاب نمايم وبا آنها به خوبي رفتار كنم وچيزهاي خوب از آنها ياد بگيرم ودر زندگي‌ام استفاده نمايم وي بسيار حساس بود ولي فردي تلاشگر ونمي گذاشت كه حقي از كسي ضايع شود و اكثر اوقات خود را در مسجد مي گذراند. وبه احكام قوانين احترام خاصي مي گذاشت: وما را  در رفتن به مسجد تشويق مي‌كرد واگر يك روز نمي‌رفتيم مي گفت: «چرا نيامديد مسجد» مادرش در مورد شهيد چنين مي‌گويد: «وي با من بسيار مهربان بود ودر كارهايم مرا ياري مي داد وبه پدرش نيز بسيار كمك مي‌كرد وبه برادر وخواهرانش  هميشه توصيه مي كرد كه در كمك كردن به پدر ومادر پيشقدم باشند.»
    ادامه مطلب

    خاطرات شهيد رجب خدري


    يادگار


    يكي از دوستان شهيد خدري نقل مي كند:من بوسيله برادرم با شهيد آشنا شدم واو هرگاه مرا ميديد مي گفت: «اميدوارم كه يكديگر را در جبهه نيز ملاقات كنيم». واين روحيه جنگ طلبي وي بود تا آنجا كه يادم هست رجب مي‌خواستند رهسپار جبهه شوند تمام اعضا خانواده ايشان حضور داشتند و من نيز در ميان جمع آنها بودم حيدر به من گفتند: «يك قاب عكس و يك آلبوم عكس دارم كه مي‌خواهم به شما به عنوان يادگاري بدهم». من هم خيلي خوشحال شدم و به جبهه عزيمت نمودند و بعد از آن ديگر به ولايت خود برنگشتند كه بعداً به ما خبر دادند كه ايشان به درجه رفيع شهادت نائل گرديده است يادش گرامي‌باد و راهش پر رهرو.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربريكان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x