نام ابراهيم
نام خانوادگی زارع
نام پدر عليرضا
تاریخ تولد 1333/07/03
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/10/04
محل شهادت آبادان
مسئولیت جهادگر
نوع عضویت بسيج
شغل کارمند اداره آبیاری
تحصیلات دوره ابتدايي
مدفن درواهي
شهيدابراهيم زارع درسال 1333 درخانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود. دركودكي قرآن را نزد عمويش فراگرفت و تاكلاس ششم در دبستان آبپخش تحصيل نمود. خدمت مقدس سربازي را دركرمانشاه گذراند سپس درشركت بهره برداري منابع آب وزهكشي استان مشغول به كارشد. با شروع جنگ تحميلي احساس تكليف نموده و راهي جبهه شد. درعمليات كربلاي 4 بعنوان آرپي جي زن شجاعانه باكافران بعثي جنگيد وسرانجام در تاريخ 4/10/65 درآبادان براثربمباران هواپيماهاي دشمن به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
ادامه مطلب
مصاحبه با همسر شهيد
- از اخلاق و رفتار شهيد درمنزل بيان فرماييد؟
شهيد مؤمن و باتقوا بود كم ميشد كه عصباني شود و صدايش را بلند كند ضمن اينكه در خانه نيز كمك بسيار بزرگي براي بنده بود و بيشتر مواقع بچهها را براي تفريح به بيرون ميبرد.
- هر گونه خواب و الهامات اطرافيان يا دوستان در ارتباط با شهيد را بيان نماييد؟
بعد از شهادت شهيد در خواب ديدم كه او يك خانه مجلل وزيبا دارد و يك پارچه سفيد كه روي آن پولكهاي طلايي نصب ميباشد را پايين خانه آويزان كرده است من به اوگفتم پارچه سفيد را بيرون خانه بزن و خودت نيز از داخل خانه بيا بيرون تا همه مردم تو را ببينند ولي شهيد نه پارچه را بيرون ميزنند و نه ازخانه بيرون ميآيند و در جواب ميگويد مردم مرا از داخل خانه هم ميبينند.
-آيا به خاطر داريد كه خدمت سربازي را در كجا گذراند؟تاريخ شروع و پايان آن را بيان نماييد؟
خدمت سربازي را در كرمانشاه گذراند.
- چگونه و توسط چه كسي از شهادت همسرتان با خبر شديد؟
ازطريق برادرش و يك نفر از اعضاء سپاه پاسداران از شهادت ايشان باخبر شديم.
- هر چه در مورد مراسم تشييع و تدفين شهيد به ياد داريد بيان كنيد؟
مراسم تشييع بسيار باشكوه و بود و همه اهالي آبپخش و روستاهاي اطراف در اين مراسم بزرگ شركت نموده بودند.
- از اينكه جزء خانواده معظم شهداء هستيد چه احساسي داريد؟
براي ما بسي افتخار وسربلنديست .از اينكه چنين شخص بزرگ و عزيزي را از دست دادهايم ناراحت ميباشيم از اينكه خون اين شهيدان عزيز كشورمان را پيروز كرد خوشحال ميباشيم
- اگر خاطرهاي از شهيد داريدلطفاً بيان كنيد؟
قبل از شهادت شهيد با هم يك سفر به مشهد داشتيم در اين سفر ما را به زيارت مرقد مطهر امام رضا(ع) بردند عشق و ارادتش به امام غريب بسيار عجيب بود.بعد از آن به گردش و تفريح در شهر پرداخته و از آنجا به مازندران و رشت رفتيم و چون ايشان همسفر خوبي بودند به ما خيلي خوشگذشت.
- چه آرزو و خواستههايي در زندگيداشت؟ بزرگترين آرزويش چه بود؟
بزرگترين آرزويش شهادت در راه خدا بود.
- چه انتظاراتي از شما داشت؟(اخلاقي، فعاليتهاي اجتماعي، علمي و…)
انتظار داشت تا فرزندان را طوري تربيت كنم كه بتوانند به مردم خدمت كنند و از آيين وكشورشان به خوبي محافظت كنند.
ادامه مطلب
- از اخلاق و رفتار شهيد درمنزل بيان فرماييد؟
شهيد مؤمن و باتقوا بود كم ميشد كه عصباني شود و صدايش را بلند كند ضمن اينكه در خانه نيز كمك بسيار بزرگي براي بنده بود و بيشتر مواقع بچهها را براي تفريح به بيرون ميبرد.
- هر گونه خواب و الهامات اطرافيان يا دوستان در ارتباط با شهيد را بيان نماييد؟
بعد از شهادت شهيد در خواب ديدم كه او يك خانه مجلل وزيبا دارد و يك پارچه سفيد كه روي آن پولكهاي طلايي نصب ميباشد را پايين خانه آويزان كرده است من به اوگفتم پارچه سفيد را بيرون خانه بزن و خودت نيز از داخل خانه بيا بيرون تا همه مردم تو را ببينند ولي شهيد نه پارچه را بيرون ميزنند و نه ازخانه بيرون ميآيند و در جواب ميگويد مردم مرا از داخل خانه هم ميبينند.
-آيا به خاطر داريد كه خدمت سربازي را در كجا گذراند؟تاريخ شروع و پايان آن را بيان نماييد؟
خدمت سربازي را در كرمانشاه گذراند.
- چگونه و توسط چه كسي از شهادت همسرتان با خبر شديد؟
ازطريق برادرش و يك نفر از اعضاء سپاه پاسداران از شهادت ايشان باخبر شديم.
- هر چه در مورد مراسم تشييع و تدفين شهيد به ياد داريد بيان كنيد؟
مراسم تشييع بسيار باشكوه و بود و همه اهالي آبپخش و روستاهاي اطراف در اين مراسم بزرگ شركت نموده بودند.
- از اينكه جزء خانواده معظم شهداء هستيد چه احساسي داريد؟
براي ما بسي افتخار وسربلنديست .از اينكه چنين شخص بزرگ و عزيزي را از دست دادهايم ناراحت ميباشيم از اينكه خون اين شهيدان عزيز كشورمان را پيروز كرد خوشحال ميباشيم
- اگر خاطرهاي از شهيد داريدلطفاً بيان كنيد؟
قبل از شهادت شهيد با هم يك سفر به مشهد داشتيم در اين سفر ما را به زيارت مرقد مطهر امام رضا(ع) بردند عشق و ارادتش به امام غريب بسيار عجيب بود.بعد از آن به گردش و تفريح در شهر پرداخته و از آنجا به مازندران و رشت رفتيم و چون ايشان همسفر خوبي بودند به ما خيلي خوشگذشت.
- چه آرزو و خواستههايي در زندگيداشت؟ بزرگترين آرزويش چه بود؟
بزرگترين آرزويش شهادت در راه خدا بود.
- چه انتظاراتي از شما داشت؟(اخلاقي، فعاليتهاي اجتماعي، علمي و…)
انتظار داشت تا فرزندان را طوري تربيت كنم كه بتوانند به مردم خدمت كنند و از آيين وكشورشان به خوبي محافظت كنند.
خاطره از زبان يكي ازهمرزمان شهيد زارع
من درعمليات كربلاي 4 آرپي جي زن بودم وشهيدزارع بعنوان كمك آرپي جي زن بامن همكاري مينمود درشب عمليات بهخاطر پياده روي كف پاهايم زخم شده بود و شهيد زارع بااينكه خودخسته بودند و بارسنگين مهمات را نيزبردوش حمل ميكردند ولي با اصرار از من خواست تاآرپي جي را به او بدهم . روزبعدازعمليات درحالي كه خسته وكوفته درمدرسهاي درآبادان مشغول استراحت بوديم شهيدزارع وشهيدآبرون در وسط كلاس خوابيده بودند كه ناگهان دو هواپيماي عراقي مدرسه را بهشدت بمباران كردند وشهيدان زارع و آبرون با لب تشنه همچون مولايشان امام حسين (ع) به ديدارمعشوق شتافتند و من وچند نفرديگراز دوستان در زيرآوارمجروح شديم اين شهيد بزرگوار در نامهاي به فرزندش نوشته بود چنانچه شهيدشدم مواظب مادر وخانواده باش و مرتب ازطريق دوستانش كه به مرخصي ميآمدند سفارش فرزند نوزادش را مينمودكه او را خوب ومتدين پرورش دهند.
اطلاعات مزار
محل مزاردرواهي
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
گالری تصاویر
مشاهده سایر تصاویر
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها