مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید غلامرضا رستگار

554
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام غلامرضا
نام خانوادگی رستگار
نام پدر غلامحسين
تاریخ تولد 1349/12/29
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/10/04
محل شهادت خرمشهر
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل دانش آموز
تحصیلات دوره دبيرستان
مدفن درواهي
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • شعر
  • شهيد غلامرضا رستگار درسال 1349 هجري شمسي درخانواده اي مذهبي در آب‌پخش پا به عرصه وجود نهاد. درسال 1356 وارد دبستان شد و تحصيلات ابتدايي را در دبستان شهيدعبدالرسول اميري به پايان رساند. درسال 1361 وارد مدرسه راهنمايي امام خميني آب‌پخش شد واين درحالي بودكه برادرش دراين سال به شهادت رسيد. وي پس از اتمام مدرسه راهنمايي درسال 1364 وارد دبيرستان طالقاني شد وسال اول را با موفقيت پشت سرنهاد.

    دراين سال به‌رغم سن كمش انديشه به جبهه رفتن در وي تقويت شد و عزم خودرا براي پيوستن به صف سلحشوران جزم كرد و اين مطلب را به اطلاع پدرش رساند. وي درپاسخ پدرش كه گفته بود پسرم من پيرم و برادر بزرگت هم شهيد شده تو پشتيبان و سرپرست آنها باش گفته بود: پدربرادرم اگربه جبهه رفت وشهيدشدوظيفه خودراانجام داده ومن نيز بايدوظيفه خودرا دراين برهه اززمان كه ياري رساندن به سربازان خداست انجام دهم.

    بالاخره پس ازكسب رضايت پدر از طريق ستاد ناحيه شهيد دستغيب آب پخش به آموزش اعزام وپس ازطي آموزش به همراه سپاه بزرگ محمد(ص) به جبهه ها شتافت.هنوزمدت زيادي ازحضورش درجبهه ها نگذشته بودكه درعمليات كربلاي 4 شركت كرد و به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
    ادامه مطلب
    سلام و درود بر منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) و با سلام و درود بر نائب برحقش روح اله و با سلام و درود بر امت شهید پرور شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی.

    پس از پیروزی انقلاب اسلامی که با خون هزاران جوان ایرانی آبیاری شده است صدام بعثی و صهیونیستی بدستور ارباب خونخوار خود آمریکا به کشور ما حمله کردند و این جنگ را بر ما تحمیل کردند این حقیر به عنوان یک فرد مسلمان وظیفه خود دانستم که به جبهه بروم و با بعثیون کافر بجنگم.

    اسلحه به زمین افتاده برادرم را ( محمد جعفر) را بردارم و سنگر خالی شده او را پر نمایم. من می روم تا به ندای امام امت لبیک بگویم. ای ملت مسلمان همه خواهند مرد و استثنایی وجود نداردو چه خوب و خوش قبل از اینکه مرگ سراغمان بیاید خود با آغوش باز مرگ را بپذیریم چه مرگی بالاتر و باارزش تر از شهادت است.

    شهادت آرزوی هر جوان مسلمان ایرانی می باشد. مردن در بستر آن هم در این موقعیت بر یک فرد مسلمان ننگ است. ای امت حزب الله و شهید پرور آّب پخش اتحاد خود را حفظ کنید و مسجد ها را خالی نکنید که به فرموده امام هر چه داریم از مسجد داریم. در تقوی از یکدیگر پیشی گیرید. ای امت حزب الله گوش به فرمان امام باشید و دستورش را عمل کنید.

    مرگ فرزند برای هر پدر و مادری سخت است ولی چون اسلام در خطر است وظیفه داریم به جبهه برویم. من عاجزانه از شما تقاضا دارم که مرا حلال کنید. امانوای مادر چه زحمتی که به پای من نکشیدی و حق زیادی بر من داری پس از تو می خواهم شیرت را بر من حلال نمایی. از شما عمه ها و خاله هایم می خواهم بعد از من گریه نکنید و برایم لباس سیاه نپوشید.

    خواهرم حجاب تو از خون من سرخ تر و کوبنده تر است. و تو ای برادرم راه من را ادامه بده پس به مسجد برو و بسیج را خالی نگذار. و به همکلاسیهای خود توصیه می کنم به فرموده اماممان به منافقین اجازه عکس العمل ندهید و تزکیه نفس کنید. شما باید الگویی باشید برای دیگر دانش آموزان. در آخر از تمامی اهالی روستا پدر و مادر و برادر و خواهرم می خواهم که مرا حلال نمایند.

    ضمناً مرا در کنار قبر برادرم خاک نمائید.

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب

    خاطره اي به نقل از برادرشهيد :


    حاسبوا قبل اَنْ تحاسبوا…

    درسال 1364 يعني يكسال قبل ازشهادت ايشان بود. عصريكي ازروزها كه داشتم دنبال يكي ازكتابهايم مي گشتم برگه اي خط كشي شده ديدم كه مطالبي عجيب درآن نوشته شده بود از قبيل امروزيك بار عصباني شدم نمازظهرم به وقت نبود نمازشب خواندم آن برگه رابه برادرم غلامرضانشان دادم وگفتم منظور از اين جملات چيست ؟ تا متوجه شد برگه را از دستم گرفت و خواست تا از جواب‌دادن طفره‌رود ولي وقتي با اصرارمن روبروشد برايم توضيح داد وگفت:

    اين برنامه محاسبه نفس است تا بدانيم چه اندازه خطاواشتباه كرده‌ايم وكم‌كم آنهارا كناربگذاريم . اين تنها يكي ازتوجهات ايشان به تهذيب نفس بود.

    دريكي ازشبهاي ماه مبارك رمضان پدرم وسط حيات نشسته بود و قرآن مي‌خواند. شب از نيمه گذشته بود من و برادرم غلامرضا نيز به قرآن خواندن و يا دعاها ي ديگرمشغول بوديم پس ازمدتي پدرم متوجه شدكه غلامرضا نيست هرچه صدايش كرديم جوابي نشنيديم بعد ازچند لحظه او از اتاق بيرون آمد گفتم چراجواب نمي دادي گفت مشغول نمازبودم وقتي صداي مادرم را شنيدم نمازم را شكستم تا به اوجواب دهم .
    ادامه مطلب
    بسمعه تعالی

    «حماسه شهید»

    رستگارا جستی و پرواز در جنت زدی
    خون خود کردی نثار و گام بر اجرائت زدی

    بر منافق ضربه کاری حواله کرده ای
    بر حبیبان وحدت تبریک و. تسلیت زدی

    مرحبا بر مادر و باب مسلمان تو باد
    خط بطلان بر منافق تاج بر عزت زدی

    ای محمد جعفر، ای تازه جوان نیک بین
    کرده ای اسلام زنده برعد و ضربت زدی

    پاسخ بس نیک هل من ناصر را بر حسین
    کرده در قلب و نثار رهبر وامت زدی

    جان به جانان دادی ای سرور همیشه رستگار
    قرب جانان اختیار تکیه بر حکمت زدی

    نور حق را شعله و با ذکر و تکبیر و سلام
    دوستان را بر هنمون ،بر بعثیان ذلت زدی

    ترک دنیا با شهادت را پذیرفتی به جان
    جای در فرد دست و پا بر ثروت و مکنت زدی

    لکنت افتاد در زبانم آنچه هستی رو کنم
    زان که تو یکباره دریایی بخود زینت زدی

    راه تو پررهرواست و با افزونتر شود
    چون که با اهدای خون بر این جهان شوکت زدی

    گرچه داغ دوریت سوزان و تلخ و مشکل است
    وی قدس و کربلا جانا بسی محنت زدی

    شیروش، حیدر صفت در صحنه پیکار و رزم
    تاختی بر خصم دون و نعره با صولت زدی

    گشته ای آماج تیر دشمن غدار و پست
    روح تو سوی جنان، خود تکیه بر طینت زدی

    امت اسلام باشد در قفایت ای شهید
    زان طریقی که تو بر خصم لعین ذلت زدی

    ماده تاریخ شد ناظر به جسم پاره ات
    سال 61 به آبان زی حسین هجرت زدی

    اخر الامر ای شهید کشته راه خدا
    بر رضائی یک جهان سوز و غم حسرت زد
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاردرواهي
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      3 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      قدیمی‌ترین
      تازه‌ترین بیشترین رأی
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      عبدالرضا بحرانی

      سلام وقت بخیر من خاطرات زیادی وهمچنین عکسهای زیادی ازاین شهید غلامرضا رستگاروبرادرشهیدش محمدجعفررستگاردارم
      واین دوتاعکس ازآن استفاده کرده اید توسط اینجانب گرفته شده است
      آن نفری که وسط شهید وپدر بزرگوارشهید ایستاده من هستم

      عبدالرضا بحرانی

      سلام وقت بخیر
      اولین شهید انقلاب اسلامی استان بوشه شهیدسلیمانی شریفی دایی شهیدان بزرگوارغلامرضا محمدجعفر رستگار
      وهمچنین شهید علیکرم رستگارکه پسرعموی شهیدان غلامرضارستگارومحمدجعفررستگاراست
      که شهید غلامرضارستگاربهمراه پسرعموی خودعلیکرم رستگار درعملیات کربلای 4 به شهادت رسیدند
      اطلاعات عکسهاوخاطرات زیادی ازغلامرضا رستگار دارم
      میتوانید بااین شماره موبایل بامن تماس بگیرید عبدالرضا بحرانی هستم شهر آبپخش استان بوشهر
      ازدوستان خیلی نزدیک خانوادگی برادران شهید غلامرضا محمدجعفررستگاردارم همچنین شهید علیکرم رستگارهستم

      3
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x