مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید جواد دریس زاده

655
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام جواد
نام خانوادگی دريس زاده
نام پدر عبدالرضا
تاریخ تولد 1305/06/02
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/02/11
محل شهادت بندرريگ
مسئولیت -
نوع عضویت ساير(بمباران)
شغل -
تحصیلات بي سواد
مدفن برازجان
  • زندگینامه
  • خاطرات
  • زندیگنامه شهید

    بسم رب الشهداء

    شهيد جواد دريس زاده در دومين روز از ماه شهريور ماه سال 1305 در شهر آبادان ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي خود را در دامان خانواده اي مذهبي و مستضعف پرورش يافت و در دامان پر مهر و محبت پدر و مادر بزرگ شد و تربيت يافت وي از همان اوان كودكي به علت فقر خانواده به كار پرداخت و هميشه در كنار ديگر اعضاي خانواده چون عضوي فعال و كوشا بود ايشان وقتي بزرگتر شد به كار ملواني پرداخت وبا لنج هاي ماهيگيري به كار ماهيگيري مي پرداخت وي به تشكيل خانواده دست زد و با اين كار به تأمين امرار معاش خانواده مي پرداخت تا اينكه جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران شروع شد و ايشان به خاطر خانواده و حفظ سلامتي ايشان خانواده خويش را به برازجان انتقال داد و خود نيز در بندر ريگ براي ادامه كار ملواني به كار پرداخت و در آنجا شروع به كار نمود وي در نهايت بر اثر بمباران هوايي دشمن بعثي در بندر ريگ در تاريخ 11/2/65 به فيض عظماي شهادت نائل آمد.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    بسم رب الشهداء

    خاطره اي از فرزند شهيد جواد دريس زاده:


    اي شهيدان اي زنده تاريخ، اي مشعل هدايت واي مضهر اميد، اي قطره قطره نبرد وجنگ، صدها جوي خون ورود و سيل خروشان خون آفريديد و صدها دشمن اسلام را در هم كوبيديد. اي نهل فضيلت وتقوا ، از خون شما سر به آسمان كشيده و تنومند شد. خاطره هاي شما دلاور مندان هميشه در دل زنده خواهد ماند. شما كه پايه هاي ظلم را لرزانيد و نهال اسلام را آبياري نموده ايد به آينده گان درس چگونه ماندن را آموختيديد. هم چنان كه مولا امام حسين (ع) چگونه بودن را به شما آموخت. اي حسين اي فر شته آزادي شما بوديد كه راه شهادت و آزادگي رابه شهيدان آموختيد.

    پدرم متولد خرمشهر و ساكن آبادان بودند و بعد از جنگ تحميلي رژيم عراق عليه جمهوري اسلامي ايران به برازجان آمديد. همه چيز را از دست داديم خانه ،زندگيمان و حتي روحيه. من در آن موقع 12 ساله بودم كه جنگ شروع شد.پدرم با وجود فقري كه در خانواده ما بود صبر و توكل در روحيه ايشان پايدار بود.ايشان ملوان بودند و از بندر ريگ عازم سفر مي شدند. در اوايل سال 1365 ايشان 58 سن داشتند.همراه با ديگران با لنج از بندر ريگ عازم سفر شدند و شب همان روز هواپيماهاي منعوس وشوم صدام به شناور آنها حمله كردند كه همه خدمه آن شناور به درجه رفيع شهادت نائل شدند. روحشان شاد و يادشان گرمي باد.

    ايشان مردي با ايمان و در ست كار بودند واز مقلدين امام خميني(ره) بودند و به دين و اقلاب بي نهايت پاي بند بودند. ايشان سعي مي كردند حتما هميشه در آخر ماه شعبان اول ماه رمضان اگر چه وضع روحي ما مناسب نبود خمس را مي پرداختند. ايشان قران را به خوبي تلاوت مي كردند. و به آيات قرآن به خوبي عمل مي كردند. ايشان  من و خانواده رابه كارهاي خوب مثل قرآن خواندن و عمل كردن به آن ،و به ديگران بنكي كردن و از وطن واسلام دفاع كردن توصيه مي كرد و هميشه از شهادت و درجه آن بيان ميكردند تا اينكه به درجه بلند شهادت نائل گرديدند.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربرازجان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x