مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید حیدر حیدری

774
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام حيدر
نام خانوادگی حيدري
نام پدر محمد
تاریخ تولد 1343/11/01
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1364/11/22
محل شهادت فاو
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت روحاني
شغل -
تحصیلات -
مدفن برازجان
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • خاطرات
  • شهيد حيدري درسال 1343 در روستاي گناوكان از توابع برازجان در يك خانواده مذهبي وكشاورز پا به عرصه وجود نهاد.در سن شش سالگي به دبستان روستاي تل سر كوه رفت ودر آنجابه تحصيل پرداخت ،دوره ابتدايي را در همان روستا به پايان رساند. سپس با خانواده به شهر برازجان مهاجرت نمود. اول راهنمايي را تا پايان دوران راهنمايي در برازجان تحصيل نمود ودوران دبيرستان را در هنرستان جابر بن حيا بوشهر گذراند .با اوج گيري نهضت اسلامي به رهبري امام همگام با مردم در راهپيمائي ها به طور فعالانه شركت مي كرد ،با مزدوران رژيم ستمشاهي در كوچه وخيابان برازجان درگير ميشد كه دريكي از اين در گيريها در خيابان شريعتي برازجان مورد ضرب شتم مأموران قرار گرفت ودوچرخه ايشان كه با رنج وزحمت دستمزد كارگري بدست آورده بود به آتش كشيدند.ايشان روح وعزم واراده اش در كمك به پيروزي نه تنها كم نشدبلكه روز به روز بيشتر گرديد تا اينكه انقلاب اسلامي پيروز گرديد وايشا ن نيز چون ديگر مبارزا شيريني پيروزي بر كفر را چشيد،شهيد حيدري در خدمت به كميته انقلاب اسلامي وكميته امداد امام خميني وحتي مستضعفين جامعه نقش بسزايي از خويش ايفا ميكرد. شبانه در بسيج محله نگهباني ميداد حتي

    با توجه به شناختي كه از بينش شهيد نواب صفوي داشت باميد ادامه راه آن شهيد بزرگوار در شاخه فدائيان اسلا م بوشهر فعاليت

    مي نمود.ايشان از فعاليتهاي مذهبي از قبيل تشكيل كلاس قرآن واحكام نيز همت وسعي عالي داشت تا اينكه جنگ تحميلي شروع شد وايشان دراين صحنه نيز خود را مسئول مي دانست وبا سپري كردن آموزشهاي نظامي راهي جبهه هاي حق عليه ظلمت گرديد.ابتدا در دي ماه 59 براي آزادي خرمشهر عازم جبهه هاي نور عليه

    ظلمت گرديد وسپس بدون وقفه در تاريخ 16/5/60در عمليات ثامن الائمه(ع) به آبادان ماموريت يافت ودر همين عمليات شكست حصر آبادان بود كه از ناحيه زانو وساق پا مجروح گرديد كه در بيمارستانهاي اهواز ،شيراز وتهران بستري گرديد،پس از مداوا در تاريخ 3/12/60 به جبهه اعزام گرديدودر عمليات فتح المبين ناحيه شوش دانيال شركت نمودو پس از انجام ماموريت در تاريخ 29/4/61در عمليات رمضان كه موجب آزاد سازي پاسگاه زيد عراق شد شركت جست .آري او هميشه چون شيري در روزهاي جبهه وچون زاهد در شبهاي جبهه حضور داشت ،در مرحله پنجم در 3/9/61در عمليات والفجر يك ودونيز شركت كرد وحدود 8 ماه در جبهه حضور داشت .شهيد حيدري علاوه بر حضور در جبهه در سنگر تحصيل نيز حضور فعال داشت ،در آذر ماه سال 62 موفق به اخذ ديپلم در رشته اتومكانيك ازهنرستان جابر حيان شدودروس حوزوي را از محضر برادر ارشد خود حجت الاسلام حيدري آغاز كرد و در مدرسه علميه بوشهر مشغول تحصيل وتهذيب گرديد.ايشان در طرح لبيك يا خميني ،فتح يك مانور آزادي قدس ،خيبر وآزاد سازي جزيره مجنون به عنوان قايقران نقش فعال داشت در مرحله هفتم از شهر قم عازم جبهه هاي نبرد گرديدودر پايان از طرف دفتر سازمان تبليغات اسلامي قم با عده اي از طلاب عازم جبهه گرديد ودر عمليات افتخار آفرين والفجر 8 شركت نمود كه در تارخ 21/11/64به درجه عظيم شهادت نائل گرديد. روحش شاد وراهش پر رهرو باد.
    ادامه مطلب
    ((ان اكرمكم عند الله اتقيكم هماناگراميترين شما نزد خداوند با تقوا ترين شما است ))

    سوره هجرات آيه13

    اللهم اجعلني من جندك فان جندك هم الغالبون واجعلني من حزبك فان حزبك هم المفلحون واجعلني من اوليائك فان اوليائك لا خوف عليهم ولا يحزنون ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذهديتنا وهب لن من لدنك رحمة انك انت الوهاب الهي

    هر كه ترا شناسد كار او باريك وهر كه ترا نشناسد راه او باريك،ترا نشناختن از تو رستن است وبتو پيوستن از خود گذشتن است . آنكس كه ترا شناخت جان را چه كند فرزند وعيال وخانمان را چه كند ديوانه كني هر دو جهانش بخشي ديوانه تو هر دو جهان را چه كنديارب دل پاك وجان آگاهم ده آه شب گريه سحركاهم ده در راه خود اول زخودم بيخود كن الهي اگر طاعت بسي ندارم در جهان جز تو كسي ندارم. الهي دستم گير كه دست آويز ندارم ،وعذرم بپذير كه پاي گريز ندارم.الهي ياد تو در ميان دل وزبان است ومهر تو در ميان سر وجان.الهي اي خالق بي مدد ،اي واحد بي عدد،اي بيننده نمازها،اي پذيرنده نيازها،اي دانندهرازها اي مطلع برحقايق واي مهربان بر خلايق ،عيبهاي ما مگير كه تو قوي وما حقير ،عذرهاي ما بپذيز كه تو غني وما فقير ،ازبنده خطا آيد واز تو عطا آيد ورحمت.پدر ومهربانم اكنون كه عده اي از كوردلان تاريخ به اسلام عزيز ما حمله كرده اند ومي خواهند كه قوانين اسلام پياده نشود وظيفه شرعي خود مي دانم كه به نبرد باآنها فقط براي رضاي خدا برخيزم واگر در اين راه مقدس شهيد شدم نارا حت نشويد چون من امانتي نزد تو بيش نبودم اميدوارم كه از من راضي باشي چون خيلي زحمت مرا كشيدي ولي اسلام وخدا از فرزندت بيشتر ارزش دارند.پدرم مرا حلال كن كه تو هم حق زيادي بر گردن ما داري ومن را بزرگ كرده اي وتربيت كرده اي اكنون تربيت كرده خودرا دو دستي تقديم اسلام مي كني وشكر الله را به جا بياور. برادرانم وخواهرانم :هميشه در خدمت اسلام باشيد وگوش به فرمان امام باشيد هميشه در نظر داشته باشيد كاري كه مي كنيد فايده آخرتي دارد يا نه وسعي كنيد خدا را از خود راضي كنيد.ملت شريف جمهوري اسلامي ايران ،اي ملت شهيد پرور :امام را دعا كنيد ،اسلام رااز روحانيت بخواهيد . خدابا امام را براي ما نگهدار،روحانيت را از مردم نگير ،دشمني با روحانيت دشمني با اسلام است ،خدايا رزمندگان را پيروز ،دشمن اسلام را نابود كن .(ربنا افرغ علينا صبراًويثبت اقدامنا وانصرنا علي القوم الكافرين.سوره بقره آيه 250)

    والسلام حيدر
    ادامه مطلب
    مصاحبه با مادر شهيد حيدر حيدري:

    به نام خدا من زينب حيدري مادر شهيد حيدر حيدري هستم.فرزندم در تاريخ 1/11/43 در روستاي گناوكان ديده به جهان گشود. بعد از پايان رساندن دوره دبيرستان واخذ ديپلم وارد حوزه علميه قم شد ودر آن جا به تحصيل مشغول شد وبعد از آن وارد حوزه علميه بوشهر شد ودر محضر حجت الاسلام حسيني بوشهري به تحصيل خود ادامه داد در مورد خصوصيات اخلاقي ايشان نيز بايد بگويم كه ايشان نمونه يك انسان كامل و رستگار بودند كتب مذهبي و همچنين علمي زياد مطالعه مي كردند. نحوه باخبر شدن ما از شهادت فرزندم از طريق يكي از اقوام بود و من در آن هنگام خدا را شكر كردم كه فرزندم به آرزوي ديرينه خويش رسيده است.

     
    ادامه مطلب
    خاطرات يكي از دوستان شهيد حيدر حيدري ـ حاج سيد احمد رضا ريشهري:

    در زمان انقلاب در تظاهرات ساواك دوچرخه اورا در داخل آتش انداختند و سوزاندند و بعد از انقلاب از ايشان خواستند كه بيايد و خسارت بگيرد او به پدرش مي گويد :پدر من اين دوچرخه را 300 تومان خريده ام ونمي خواهم پول آنرا بگيرم.وقتي شهيد شد خواستند او را در بوشهر دفن كنند كه پدرش با اين كار مخالفت كرد از دوستان ايشان سيد محمد حسين جعفري بود . در هنگام اصابت تير به بدنش اولين الله اكبر را گفت و دومين الله اكبر را در حالت نيم خيز وسومين الله اكبر را در حالت دراز كش مي گويد وبعد از آن به لقاي كسي ميرود كه جز او كسي نيست وكسي نمي تواند اورا از نهايت بزرگي وصف كند. يك دستگاه موتورداشت كه وصيت كرده بود بعد از شهادتش آنرا به يكي از دوستانش به نام ((وردياني)) بدهند ودر صورتي كه ايشان شهيد شوند به برادر ((شمسايي)) بدهند كه اين دو عزيز نيز چون خود حيدر رخت شهادت را به تن كردند و طبق وصيت خود شهيد اين موتور به برادرش نعمت الله رسيد. من تا آنجا كه يادم هست خبر شهادت حيدر را حاج امرا…حيدري به خانواده ايشان رساندند.

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربرازجان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x