بنـام ا… پاسدار خون شهيـدان و بـا درور فـراوان بـه رهبـر كبيـر انقلاب اسلامي امام خميني و با درود به شهيدان وطن و باسلام به پـدر و مادر عزيزم . اي كسانيكه اين چند جمله اجمالي از زندگي و آرزوهاي مرا مي‌خوانيد و يا مي‌شنويد به خـداي واحد قسـم  ، بدانيـد كه پيروزي ازآن ماست چـون ما در جبهـه حق و دشمـن در جبهـه بـاطل مي‌جنگـد ، از اسلام و وطـن دفاع مي‌كنيـم و دشمن تجاوز مي‌كند . و ايمانمان همچون چراغي در پيش ما راهنما مي‌باشـد امـا دشمـن در تاريكـي و بسوي تاريكـي ميرود ما آرزوي شهادت داريم اما دشمن از شهادت مي‌ترسد .

اينجانب فتح‌ا‌... آشناگر در سال 1337 در روستاي دهداران متولد شدم پس از چندي بـه علت جبـر زمـان به آبادان كوچ كرديـم ، از زماني كه خود را شناختـم با فقر آشنا بودم .خلاصه دوره ابتدائـي و دبيرستـان را در شهر قهرمان آبـادان ، شهـر پايمرديهـا عليه كفـر صدامـي بپايان رساندم تـا امروز كه لباس مقدس سربازي كه لباس جانبازي و مردانگي است برگزيدم . من مي‌خواهم كـه در مرگـم كسي گريـه و شيـون نكنـد فقط هر كس كه به راه من ايمان دارد سلاح بدست گيرد و ره ميدان مبارزه عليـه صداميـان آيـد و مادرم تـو همچون زينب ايستادگي كن و خدا را شكر كن و نمـاز بجـاي آور و هيـچ احساس نكـن كه پسـر خود را از دست داده‌اي و پدرم تو هم جسم مرا ببين و همچـون سـدي استـوار ايستادگي كن ، خيلي دلم مي‌خواست كه با دختر مورد علاقه خود ازدواج كرده تا شايد بعد از خودم فرزندي براي شما به يادگار بماند ولي متأسفانه قسمت نبود .

در پايـان مي‌خواهـم كه جسد مـرا در زادگاهـم روستـاي دهـداران به خـاك بسپاريـد ايـن وصيتنـامـه در تـاريخ 27/10/60 نوشته شـد شما را به خدا مي‌سپـارم . ولي تو پدر و مادر عزيزم به خاطر خدا اگر مي‌شود بعد از مرگم ناراحتي نكنيد تا روح من شاد باشد و اميـدوارم مادرم همانطوريكـه بـراي مـن مهـربانترين مادر دنيا بودي بـراي پدرم نيز همسـري خوب باشـي و پدرم تو كه همچون استادي راهنماي من در زندگي بودي اميدوارم براي مادرم شوهـري خوب باشي و در كنار هـم بدور از غم و غصه زندگي را به خوشي سر كنيد و ناراحت نبودن من نباشيد تا مـن نيز روحم شاد باشـد . مقداري پول از اطرافيان مي‌خواهم كه خودشان اگر آوردند و اگر نياوردند اصلاً شمـا به آنهـا نگوييد .  اما تو اي ... مـن باور كـن در ايـن پنـج سال همـه روح و جان من بودي افسوس كه براي تو نماندم .

شما عزيزان را به خدا مي‌سپارم .

 

والسلام

 

شهيـد فتـح‌الله آشناگـر انسانـي باتقوا و مهربـان بود .

وي به مراسمات مذهبي اهميت فراوان مي‌داد . هميشه نمازش را در وقت معين مي‌خواند و به پدر و مادرش مي‌گفت كه من آرزويم اين است كه شهيد شوم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 هـلا پـاسـداران آئيـن سرخ

سـواران شوريـده بـر زين سرخ

 

به شعر دليـري تصاويـر سبـز

بـه ديوار مـردي مضاميـن سرخ

 

از اين بـاغ زنگار زردي زدود

وفاتان به آن عهـد ديريـن سرخ

 

گذشتيـد چون از حصار خزان

چه‌ ديديد آن سوي پرچين سرخ

 

پس از برگريزان و پرپر شدن

مبارك شمـا را گـل آذين سرخ