مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید سید عسکر احمدی

811
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام سيد عسكر
نام خانوادگی احمدی
نام پدر سيد احمد
تاریخ تولد 1331/09/03
محل تولد بوشهر - دشتستان
تاریخ شهادت 1360/02/12
محل شهادت كرخه
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سرباز زمينی ارتش
شغل -
تحصیلات دوره ابتدايی
مدفن بی براء
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • سوم شهريور ماه سال سي و يك هجري شمسي در خانواده اي از سلسله ي جليله ي سادات وحدتيه ( بي براء ) نوزادي پا به عرصه ي زندگي گذاشت . نامش را به احترام امام عصر (عج) عسكر نهادند تا هماره از منتظران واقعي و ياران آن حضرت باشد . وي در دامان پر مهر مادري از ذريه ي پاک زهراي اطهر (س) و آغوش گرم پدري زحمت كش و بزرگوار ، رشد و بالندگي خود را شروع كرد .

    « سيد عسكر » كه چهارمين فرزند خانواده بود به دليل عدم تمكن مالي پدر ، امكان تحصيل در مدارس دولتي را نيافت و در همان دوران كودكي همدوش با پدر و ديگر برادران بزرگ تر جهت امرار معاش خانواده به كار كشاورزي پرداخت . چند صباحي فرصت يافت تا در مكتب خانه هاي سنتي و در محضر مدرسان اين مكتب خانه ها به فراگيري كلام وحي بپردازد و كسب فيض كند .

    دوران كودكي و نوجواني او به سرعت طي شد . كوره ي حوادث و گذر زمان ، وي را به عنوان جوان سخت كوش و با اراده آماده ي حضور مؤثر و فعال در عرصه هاي مختلف زندگي مي كرد . داشتن روحيه ي مذهبي ، علاقه ي وافر به شمائر ديني و همت والا از جمله خصوصيات ايشان در عنفوان جواني بود كه وي را زبانزد خاص و عام كرده بود .

    در سن هيجده سالگي با اختيار تأهل ، بار سنگين زندگي زناشويي را بر دوش گرفت و با خانم « بدريه احمدي » ازدواج كرد . خانمش ايراد مي كند : « سيد عسكر ، براي تأمين مخارج خانواده به كارهايي چون نجاري ، لوله كشي ساختمان و … مي پرداخت . مدتي در شركت « تسا » در بوشهر كار مي كرد . با مردم خيلي صميمي بود و به انجام واجبات خود ، تعهد داشت و هيچ گاه از تقيدش نسبت به دين كناره گيري نكرد . »

    با فراخوانده شدن خدمت وظيفه ، در سال پنجاه و يك عازم پادگان آموزشي گرديد و پس از دو سال خدمت زير پرچم را به پايان برد . پس از آن نيز ، در يكي از شركت هاي خصوصي در بوشهر مشغول به كار شد .

    با شروع انقلاب اسلامي در كشور پيشاپيش مبارزين انقلابي به مبارزه ي ضد رژيم پرداخت و پس از آن كه حوادث كردستان پيش آمد همراه با نوزده نفر از برادران آمادگي خود را جهت اعزام به آن مناطق اعلام كردند.

    آغاز جنگ تحميلي ، از آن جا كه جزء سربازان منقضي خدمت سال پنجاه و سه بود به نداي « هل من ناصر … » رهبرش لبيك گفت و به جبهه ي حق عليه باطل اعزام گرديد .

    او در غروب دوازدهم ارديبهشت ماه سال شصت پس از دلاوري هاي بسيار در جبهه ي كرخه به خيل مشتاقان راه دوست پيوست . شهادت او چنان تأثيري بر جوانان و مردان غيور زادگاهش گذاشت كه بنا به اعتراف همگان ، پس از تشييع پيكر پاكش ، بسياري از آنان را بر آن داشت تا راه او را با پر كردن سنگرها ادامه دهند .
    ادامه مطلب
    شهيد عسكر احمدي ، قبل از عزيمت به جبهه ، وصيت نامه ي خود را اين چنين مي نگارد :

    « اكنون كه استكبار جهاني و حاميانش با تمام توان ، جنگي نا برابر عليه اسلام و انقلاب اسلامي آغاز نمود و صدام اين مهره ي سر سپرده را به تمام سلاح ها تجهيز كرده اند تا بر خيال واهي خودشان ، كشور اسلاميمان را تصرف كنند ، ما فرزندان ملت قهرمان ايران ، جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و با سلاح ايمان به خداي بزرگ و عشق به ميهن اسلامي ، راه جهاد و شهادت را انتخاب نموده و در اين راه تا آخرين قطره ي خون ايستادگي خواهيم نمود .

    اينجانب ، سيد عسكر احمدي ، حال كه افتخار حضور در جبهه ي نور و ايمان را پيدا نموده ام با سپاس از خداوند كريم و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و درود بر امام خميني نايب بر حقش امام زمان (عج) چند كلمه به عنوان وصيت در اين لحظات ملكوتي ، خدمت برادران و خواهران عرض مي نمايم : « در همه ي كارها به خدا توكل كنيد و بدانيد كه با توكل بر خدا مي توان همه ي سختي ها را تحمل نمود . انقلاب اسلامي كه حاصل خون هزاران شهيد است را با پيروي از امام خميني و اطاعت از فرامين ايشان حفظ كنيد و در مقابل همه ي دشمنان داخلي و خارجي بايستيد و بدانيد كه در اين راه ، كمك و ياري خدا نصيبتان خواهد شد .

    در پايان ، همسر مهربان و فداكارم را به عنوان قيم فرزندانم معرفي مي كنم و از ايشان مي خواهم تا با بردباري و حوصله ، فرزندانم را تربيت اسلامي نمايد و آنان را با عشق به اسلام و امام ، بزرگ نمايد .

    شما را به خداي بزرگ مي سپارم و از همگان طلب حلاليت مي نمايم . خداوند به اسلام و مسلمين ، پيروزي عنايت فرمايد . »

    در رواق ديده ام چون « سيد عسكر » نشت

    خيره شد چشمم به رزمش ، تير افشان ياد باد
    ادامه مطلب
    همسرش مي گويد : « ايشان از سربازان منقضي خدمت سال پنجاه و سه بودند . وقتي اعلام شد كه نياز به نيرو ضروري است ، با عشق و علاقه ، در پنجم اسفند ماه سال پنجاه و نه عازم تهران شد و از آن جا راهي اهواز گرديد . از دلاوري ها و شجاعت بي نظيرش در جبهه بسيار گفتند . يكي از دوستانش براي ما تعريف مي كرد كه سيد عسكر ، نامه اي براي من نوشته و در آن اشاره كرده كه : « اكنون كه اين نامه را مي نويسم ، دست هاي شصت و دو نفر از اسراي عراقي را از پشت بسته ايم … »

    آخرين باري كه به جبهه اعزام شد به همسرش مي گويد : « از بچه هايم موظبت كن . براي آن ها چيزي كم نگذار . نگذار كسي در زندگي شما دخالتي بي جا كند . فرزندي كه در شكم داري ، اگر متولد شد و پسر بود او را  اكبر  صدا بزنيد و اگر دختر بود او را « رقيه » بناميد . به خدا توكل كن كه خداوند ياري رسان است . »

    فرزندش « سيد اصغر» در مورد پدرش بيان مي كند : « او ، در آخرين ساعات اعزام به جبهه ، براي خداحافظي ، نزد مادرش مي رود . هنگامي كه با دل نگراني هاي مادر مواجه مي گردد ، ضمن يادآوري مسئوليت بزرگي كه به عنوان يك مسلمان در قبال دين و ميهن به عهده دارد اظهار مي دارد كه « ساليان درازي است كه اين نيرو و قدرت جسمي خدا دادي را جهت زندگي شخصي خود به كار برده ام و اكنون شايسته است تا از آن براي جهاد در راه خدا و حفظ دين جدم ،  رسول الله استفاده كنم . »
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربی براء
    وضعیت پیکرمشخص
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x