بسمه تعالی

 

" وصیت نامه شهید عبداله حیدری"

در کجای دنیا دیده اید که کودکی از پستان مادرش بترسد ، پس شما چرا از شهادت می ترسید.    " امام خمینی "

 

بنام خداوند بخشنده مهربان

سپاس خدا را که مرا نعمت سلامتی عطا فرموده ، سپاس خدارا که در خانواده ای مذهبی بدنیا آمده ا م ، سپاس خدا را که در سن جوانی با شور وهیجان انقلابی مردم مستضعف و مسلمانان ایران مواجه و از انحراف مصون ماندم سپاس خدا را که بینشی به من عطا کرد که اسلام را برگزینم و احکام آنان عمل نمایم و بار خدایا  از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و مرا از لغزش های دنیائی مصون بداری و از تو میخواهم که از عمرم بکاهی و یک لحظه به عمر امام عزیز بیفزائی ، چون او به حق نائب امام زمان (عج) و حامی قرآن موسی ابن عمران و عیسی  دوران بت شکن زمان میباشد. و او را برای ملل مستضعف در جهان تا انقلاب مهدی (عج) حفظ بفرما بار الها جوان بودم گناه کردم ، نعمت دادی ناسپاسی کردم ، سلامتی عطاء کردی شکر نکردم ، قرآن و اسلام را فرستادی باز هم اطاعت نکردم ، رهبری دور اندیش و با تقوا فرستادی باز خواب بودم ، غفلت نمودم ، مردان پاک ، صالح و با تقوا را الگو  قراردادی درس عبرت نگرفتم.

چند سخن با شما پدر و مادر عزیز وا ز جان عزیز مدارم ، نمیدانم چه بگویم ، زبانم قادر به گفتن نیست وقلم از نوشتن عاجز است. من در طول زندگی فرزند خوبی برای شما نبودم و آرزوهای شما را نتوانستم برآورده کنم و در طول زندگی آنقدر شما را آزردم که نمیتوانم پوزش بطلبم و فقط از خدای بزرگ برای شما اجر و پاداش خواهانم شما پدر ومادرم سعی کردید که در راه قرآن و اسلام تربیتم نمائید. پدر ومادر عزیزم همچون کوه در مقابل سختی ها استوار باشید که دشمن در مقابل استقامت شماست که به زانو در می آید. از پوشیدن لباس عزا خودداری کنید ، چون دشمن میخواهد شما را در عذاب ببیند ،ا ز گریه کردن خودادری کنید ولی اگر خواستید گریه کنید وطاقت نیاوردید برای تمامی شهداء مخصوصا" شهیدان کربلا گریه کنید. مباداد برای فرزند خود اشک بریزید ، بلکه باید خوشحال باشید.

سخنی دارم با برادرانم ، برادران عزیزم از شما خواهشمندم که برای من ناراحت نباشید . راه من راهی است که خداوند در قرآن می فرماید ، قبول کردم ، شما سعی کنید که گوش به حرفهای منافقین ندهید و همیشه گوش به حرفهای منافقین ندهید وهمیشه گوش به فرمان امام باشید و مبادا اگر من شهادت نصیبم گردید ناراحت باشید ، خواهرانم را دلداری نمائید . سعی کنید نگذارید آنها ناراحت نباشید. به آنها بگوئید بروند با سربلندی زندگی کنند .که برادرشان اینک در راه قرآن شهادت را پذیرا شد و در خاتمه همه شما را به خداوند بزرگ می سپارم . از پدر ومادرم میخواهم که اگر من شهید شدم خیال نکنید که فرزند شما مرده ، بلکه همیشه زنده است. ودر نزد خدای خود روزی میبرد .و هم اکنون میخواهم که به پدر و مادر و برادر و خواهرانم سفارش کنم که بعداز شهاتم به جای گریه و اشک به کمک برادرانم در نبرد بشتابندو با کفر و بعثیون بجنگیند ، این راه را ادامه دهند  که انشاءاله به یاری خداوند بزرگ و رهبری امام خمینی حق پیروز است. /         انشاءاله

 

والسلام

16/4/67