مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید خدارحم اسماعیلی

862
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام خدارحم
نام خانوادگی اسماعيلي
نام پدر علي
تاریخ تولد 1346/06/30
محل تولد بوشهر - دشتي
تاریخ شهادت 1366/05/08
محل شهادت سومار
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سرباززميني ارتش
شغل -
تحصیلات دوره ابتدايي
مدفن كردوان سفلي
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • زندیگنامه شهید

    شهيد  خدارحم  اسماعيلي  فرزند  علي  در سال  1346  در   روستاي اسماعيل محمودي در يك خانواده ي فقير و مذهبي ديده به جهان گشود  . ايشان به علت فقر وتنگدستي خانوادگي نتوانست به مدرسه رود و ادامه تحصيل دهد  .  ايشان  بعد  از  پيروزي  انقلاب اسلامي جهت  آموختن علم ودانش در كلاس هاي  نهضت سواد آموزي شركت كرد وخواندن و نوشتن را  ياد گرفت . وي  هميشه در جلسات قرآني و ادعيه ، حضوري  چشم گير داشت .

    ايشان ازلحاظ اخلاقي نمونه واسوه بودند . با پدر و مادر و تمامي اقوام و مردم روستا رفتار شايسته اي  داشت  .  و از سن 12 سالگي زندگي پر مشقتي گذرانيد تا اينكه  مردم مسلمان ايران به رهبري  امام خميني رهبر كبير انقلاب بر عليه رژيم  پوسيده ي پهلوي قيام كردند  و او نيز در تظاهرات  و  راهپيمايها  بر عليه رژيم   ،  شركت  داشت  تا  اينكه  انقلاب  اسلامي  به رهبري امام امت به پيروزي رسيد .

    وي جهاد درراه خدا را لازم وواجب مي دانست وخود را در برابرمردم  وانقلاب وجنگ تحميلي مسئول  مي دانست  تا  اينكه  به بسيج  سپاه  پاسداران خورموج مراجعه و جهت يادگيري فنون نظامي به كازرون اعزام گرديد .

    وي در سال  1362 به مدت سه ماه حضور در جبهه زبيدات  ودر سال 1363 به مدت شش ماه در كردستان و به مدت سه ماه در منطقه اروند رود ودر سال  1365 نيز به مدت سه ماه در منطقه اروند رود و شهر آزاده شده ي  فاو  ،  همدوش با  رزمندگان  ديگردليرانه برعليه لشكركفر  و سفاكان روزگار جنگيد و وظيفه االهي و شرعي خود  را با جهاد در راه خدا و دفاع از اسلام و قرآن بجاي آورد .

    وي پس از به  پايان  رساندن  ماموريت خويش در سال  1365  جهت انجام وظيفه به كرمان اعزام شد وبعد از سه  ماه  آموزش به جبهه هاي حق عليه باطل در منطقه كردستان اعزام گرديد  و پس از نه ماه نبرد دليرانه  ، سرانجام در تاريخ 8/5/66  در منطقه سومار به درجه رفيع شهادت نائل گشت .

    شهيد خدارحم اسماعيلي  از جوانان پاك  و مذهبي  اين ديار مي باشد  وي  كه  دفاع  از ميهن  و اسلام و قرآن  را  وظيفه اي  سنگين   بر دوش  خود مي دانست و با حضور خود  در جبهه توانست  اين  وظيفه  خطير  را  به  انجام برساند . اوداراي اخلاقي وارسته ورفتاري كاملا اسلامي بودكه در روستا و محله از اخلاق وي تمجيد مي كردند .

    شهيد در مراسمات مذهبي وسينه زني حضرت امام حسين (ع) شركتي فعال داشتند و اظهار علاقه فراوان مي نمود . او پدر خويش  را سفارش مي كرد كه مبادا ازشهادت من در راه خدا ناراحت شوند چون من  راه  خود  را  انتخاب نموده ام و هدفم را دنبال خواهم كرد .

    اوكه فردي با ايمان بود در مراسمات دعاهاي كميل و توسل و همچنين درعزاداري ها حضوري چشمگيري داشت . ايشان با شروع شدن جنگ تحميلي  در اولين فرصت به نداي رهبركبير انقلاب لبيك گفته ودعوت ايشان  را  اجابت نمود .

    شهيد كه از تجاوزگري هاي  بعثيان به خشم آمده بود وبراي جلوگيري ازتجاوزگري ها ي اين رژيم ، كمر همت گماشت و ايشان  خود  را  آماده  نبرد  قهرمانه  عليه  آنها نمود تا با  افتخار آفريني خود تجاوزگران را هر بار بيشتر  از بار قبل رسوا كند .

    شهيد در كارهاي خانه نيز به پدر و مادر خود  كمك مي كرد .  مذهبي  بودن خانواده وهمچنين مؤمن ومتدين بودن او شرائطي را براي  اين  جوان مهيا  كرده  بود  كه  راهي  را  انتخاب كند كه  همانا ياران  با  وفاي  امام حسين (ع) طي كرده  بودند و او جواني  خود  را در راهي صرف  كرد كه قرآن به آن تاكيد زيادي داشت .

     

    پدر شهيد  خدا رحم اسماعيلي علي نام دارد و به كار كشاورزي مشغول بوده است

    مادر شهيد ملكي زارعي نام دارد  و هنوز داغ  فرزندش بر دلش مانده كه همسرش دار فاني راو داع گفت ، او با كار وتلاش خود جاي خالي  پدر  را  برا ي فرندانش پر نمود  ،  او سختيهاي  زيادي را  در زندگي تحمل كرده است  و در حال حاضر نيز با فرزندانش  در  زادگاهشان  يعني  روستاي كردوان سفلي  زندگي  را  ادامه          مي دهند . وي با اين همه مشكلات  خداوند را سپاس مي گويد كه چنين فرزندي را به وي عطا فرمود تا حافظ قرآن و اسلام باشد وجان خود را فداي آنها سازد
    ادامه مطلب











    و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احيا ء  ولكن لا تشعرون

    با درود فراوان به حضرت مهدي  روحي  الفداء  و نائب الامام  خميني  مرجع تقليد و رهبر بزرگ جهان اسلام وايران اسلامي و سلام برشهداي كربلاي  ايران  زمين كه توانستند با  فداكاريها و جانبازيهاي بسيار  انقلاب اسلامي را  به ثمررساندند و ترس و لرز دردل صداميان بياندازند . و درود  بر رزمندگان اسلام كه در ميدان مبارزه و جهاد اكبر با دشمنان مي جنگند .

    اي امت حزب الله  : شما در حال حاضر وظيفه ي سنگيني بر عهده تان نهاده شده است ، از شهيدان گلگون كفن كه جان  ومال خويش را درطبق اخلاص نهاده اند ، تبعيت كنيد ومبادا خلاف دستورات اسلام عمل نماييد و بار مسئوليت  را  به دوش بگيريد كه خداوند شما را  دوست دارد .

    وپيامم به تو اي مادر عزيزم : بعد از شهيد شدن من  برايم گريه نكن و ناراحت نشو . اگر مي خواهيد گريه كنيد يراي مظلوميت امام حسين گريه  كنيد و به خدا اميد داشته باشيد . و اما اي پدرم :  به  شما مي گويم  كه  مبادا  از اين  بابت  نگران  شويد كه فرزندت  در راه خدا  شهيد  شده  و  هيچگونه  ناراحتي نداشته باشيد .

    و شما  اي  اهالي روستا هوشيار باشيد كه مبادا  امام  را  فراموش كنيد و اگر شهيد شدم مرا در كنار شاهزاده عبدالله دفن نماييد .

    والسلام

    خدارخم اسماعيلي

    31/ 7/ 62
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    از زبان مادر

    شهيد بخاطرعلاقه اي كه به جبهه وجهاد داشت 6 با ر به عنوان  بسيجي به جبهه اعزام شدند يادم مي آيد كه يك روز  همه ي اهالي خانه دور هم  جمع  شده بوديم كه شهيد از پدرش اجازه خواست كه به جبهه برود ولي  پدرش از رفتن  ايشان ممانعت كردند  . شهيد  هر چه  اصرار  ورزيد فايده نداشت و در نهايت  ناراحت شد و به  بيرون  از خانه رفتند  و  همان  شب پدرش خواب ديد  كه حضرت امام خميني  از  وي بسيار دلخور است كه چرا اجازه نداده  كه فرزندم  به  آرزويش  برسد .  وقتي  كه از خواب  بيدار شد قضايا را براي اهل خانه تعريف كرد و بعد  از آن  رو به فرزندش كرد وگفت كه مي تواني  به جبهه  بروي . وفرزندم بسيار خوشحال ومسرور شد و صورت  بابايش را بوسيد و از همه ما خداحافظي نمود  و مشتاقانه رهسپار  جبهه  شد  و از  جنگ  و جهاد  جدا  نشد  تا توانست به آرزويش برسد .

    توفان و عافيت

    نشد به راه خطر كاروان معطل ما

    در امتداد زمان تيغ ماند و صيقل ما

    براي روز مباداي باغمان باقي ست

    دعاي  صبحدم  و نعره مسلسل  ما

    سحر  به قصد شكوفايي صنوبرها

    دعا چكد زسرانگشت سبز جنگل ما

    خدا كند كه به گوش جوانه ها برسد

    كلام سبزي  از اين رشته  مطول  ما

    درون سينه  دل  عاشقم  نمي گنجد

    كجاي وسعت خاك خداست مقتل ما

    اگر دوباره  ز توفان و عافيت پرسند

    دلم  اشاره   كند  :   انتخاب  اول  ما

    ○        ■        ○     ■         ○        ■       ○

    از نكهت  يار  بوي خون  مي آيد

    عطري  به   مشام   مؤمنين   مي آيد

    قرباني   ما    شهيد    اسماعيلي

    از  صحنه ي  جنگ   كافرون  مي آيد
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزار كردوان سفلي
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x